خرد

هـمکاران محترم و دانش آموزان عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.امید است،که ما را در این مسیر یاری کنید.ضمنا پذیرای انتقادات و پیشن

خرد

هـمکاران محترم و دانش آموزان عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.امید است،که ما را در این مسیر یاری کنید.ضمنا پذیرای انتقادات و پیشن

فعالیت های مشارکتی تدریسی - Collaborative

هدف وموضوع روانشناسی تربیتی: لند گرنLandgran) ) عقیده دارد که هدف روانشناسی تربیتی فهم و درک درست تعلیم وتربیه است , یعنی معلمان را در شناخت بهتر خود نسبت به اعمال تربیتی کمک می کند. این شناخت عمیق, وسیع و بسیار مؤثر است شناختی است که بر تحقیقات علمی مبتنی بوده نه بر اساس نظریه های شخصی و عام منظور از اعمال تربیتی پیدایش تغیرات است که معمولآ درمکتب صورت میگیرد, به ویژه ان نوع تغیرات که در جریان یادگیری در صنف به وجود میآید ....

فعالیت های مشارکتی تدریسی Collaborative

تهیه وترتیب کننده: سیدانور (اکبری)

استاد راهنما:        محمدزمان (عادل)

     

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

(صلواة الله علی خیر خلقه محمد وعلی آله واصحابه واتباعه اجمعین. آمین یارب العالمین)

چنانکه مشاهده میکنیم تعلیم و تربیت در دوقرن اخیر به ویژه درین چند سال در نتیجه پیشرفت و افزایش مطالعات روزافزون روانشناسی تغیرات زیادی به وجود آمده است که امروز از ان بنام تعلیم و تربیت معاصر نام برده میشود. چنانکه در زمان های گذشته مرکزفعالیت معلم واستاد بود، اما دراین اواخر بیشتر بالای فعالیت شاگرد تائید میشود.

مشارکت یا همکاری کردن به معنی کارکردن با کسی دیگر به منظور یک هدف خاص میباشد.           کار گروپی راه کاریست که مشارکت وتعامل میان اشتراک کننده گان را رشد وارتقاء بخشید، فرایندی فعالتر وعمیق تر را تقویت میکند علاوه برآن شاگردان را باشیوه های متفاوت تفکر، کار کردن با شیوه های دیگر درگروپ نیز میتواند حس تعلق داشتن را تقویت نماید.

 فعالیت های مشارکتی تدریسی وآموزشی عملاً درهمه برنامه های تربیتی به کار برده میشوند. که یک روش خوب برای رسیدن به یک تعداد اهداف آموزشی میباشد. دراین جا هم بخاطر بدست آوردن بعضی هدفها تعلیمی تصمیم اتخاذ گردیده است که شاگردان در فعالیت های آموزشی سهیم گردد. وشاگردان بهتر رشد وانکشاف نماید.

بازهم فعالیت مشارکتی است که حس همکاری - روحیه تقویت درشاگرد بوجود آورده. که باعث اعتماد بالنفس درآنها میشود. چون شاگردان توسط فعالیت های مشارکتی به موارد ضعف خود متوجه شده، میتواند موارد ضعف از بین برده وانکشاف نماید. کسانیکه از خانواده کم جرئت بارآمده میشود که توسط تقویت دیگران خود را با پا ایستاد کرده اعتمادبالنفس را بدست آورد.

فهرست مطالب

۱تعریف وموضوع روانشناسی تربیتی                        ۱

       انتخاب وتنظیم مواد درسی

       راهنمایى یادگیری

       ارزیابی

۲ – هدف وموضوع روانشناسی تربیتی                                 ۵

       گیرنده

       عمل یادگیری

       موقعیت یادگیری

۳ – ارتباط روانشناسی با تعلیم وتربیه معاصر                   ۷

۴ – رابطه اهداف آموزشی با هدفهای رفتاری                   ۹

۵ – نهادهای اجتماعی ساختن طفل                                 ۱۲

۶ – رفتارهای اجتماعی                                              ۱۴

       رفتارهای مطلوب

              همدردی

              دوستی

              همکاری

              رهبری

       رفتارهای نامطلوب

              دشمنی

              پرخاشگری

              رقابت

              مشاجره

              تمسخر

عناوین فرعی (فصل اول)

تعریف و موضوع روانشناسی تربیتی: روانشناسی تربیتی یکی از مهمترین شاخه های که به بحث وبررسی پیشرفت های درسی ونارسایی های تحصیلی یادگیرندگان می پردازد. به عبارتی روانشناسی تربیتی رشته ای از علم روانشناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسایل آموزشی وتربیتی. روانشناسی تربیتی به عنوان یک نظام علمی مستقل که بصورت عام مکمل موضوعات متعدد روانشناسی عمومی و تعلیم و تربیه است و به صورت خاص تیوری های اصول علمی مربوط به یادگیری انسان و تدریس را مطالعه و کشف می کند. از آنجاییکه تعلیم و تربیه امریست اجتماعی, انجام یافتن آن به وجود دونفر, یکی معلم و دیگری شاگرد نیازدارد. تعلیم وتربیه با آموزش در واقع عملی است که معلم انجام می دهد و ازاین طریق با شاگرد ارتباط مییابد, پس درعملیه تربیت سه عنصر یا عامل ذیل را میتوان یافت: شاگرد, تربیت و معلم. معلم در صورتی مؤفق خواهد شد که دو عنصر تربیت و شاگرد را بهتر بشناسد, یعنی بداند که تعلیم و تربیت چیست؟ برای چه و چگونه انجام میگیرد؟ و شخصی که مورد تربیت قرار میگیرد دارای چه خصوصیات مانند استعدادها, نیازها و رغبت ها است؟ و فعالیت های تربیتی خود را براساس این خصوصیات مبتنی سازد. روانشناسی عمومی معلم را درشناخت رفتار افراد به طور کل کمک و همکاری می نماید و روانشناسی تربیتی به او نشان میدهد که چگونه میتوان یافته های روانشناسی را در امر تعلیم و تربیه به کاربرد که این امر مستلزم مطالعه دو جانبه است, یکی اینکه کودک چگونه رشد وتکامل می کند ودوم اینکه وی چگونه یاد میگیرد. قبل ازاینکه به تعریف روانشناسی تربیتی بپردازیم باید دید که کار ووظیفه معلم چه ابعادی را احتوا میکند, زیرا وظیفه معلم تنها حضور درمکتب و صنف وعرضه یک عده مطالب معین نیست, کافی نیست معلم از شاگرد بخواهد تا آنچه او میگوید یاد بگیرد, بلکه معلم وظایف مهمتری دارد که میتوان آنرا در سه دسته خلاصه کرد:

1 – انتخاب و تنظیم مواد درسی: معلم در ابتدا مواد و موضوع را که شاگرد  باید یاد بگیرد, انتخاب و منظم نماید, این کار گرچه در سخن ساده به نظر میرسد, لکن در عمل پیچیده و دشوار است, به همین سبب گاهی این وظیفه به عهده افراد متخصص و موسسات خاص گذاشته میشود, اما با وجود این هم وظیفه معلم کاهش نمی یابد, زیرا بازهم او است که تصمیم بگیرد, و از طرف دیگر معلم تنها به انتخاب و تنظیم مواد یا موضوع درس اکتفا نمی کند, بلکه باید تمام فعالیت های لازم برای رسیدن به اهداف تعلیم وتربیه را کشف و منظم نماید, به عبارت دیگر معلم باید پرسش های ذیل را برای خود مطرح سازد:

·          طفل چه چیز را باید یاد بگیرد؟

·          معلم درس خود را چگونه آغاز و عرضه نماید؟

·          چگونه میتوان موضوع و مواد درس را با زندگی شاگرد ارتباط داد؟

·          اوقات مکتب و صنف را چگونه بین فعالیت های مختلف تقسیم کرد؟

پاسخ دادن به همه این پرسشها یکی از مسایل مورد بحث روانشناسی تربیتی است.

2 – راهنمای یادگیری:  معلم یادگیری شاگرد را راهنمایی ورهبری میکند, به شاگرد میگوید, چه مطالب را باید مطالعه کند, به وضع درسهایشان رسیده گی نماید و وظایف شانرا تعین کند. در تمام این فعالیت ها معلم از روانشناسی تربیتی کمک میگیرد, زیرا روانشناسان تربیتی هستند که میتوانند به ما بگویند که در تدریس خود از چه وسایل و روشها استفاده کنید, چگونه شاگرد را به مطالعه برانگیزیم, چگونه میتوان فراموشی ایشان را به حد اقل رساند, و یا به طور کل چه تدابیر را به کار بندیم تا عملیه یادگیری سودمند گردد.

3 -  ارزیابی:  معلم میخواهد بداند که وظیفه او به عنوان یک معلم چگونه انجام یافته است وشاگرد میخواهد بداند که چه و چگونه آموخته است, به همین ترتیب والدین شان نیز به چنین آگاهی نیاز دارند, پس برای این منظور معلم باید فعالیت شاگرد را بسنجد و ارزیابی نماید. برای برآورده شدن این هدف معلم ممکن است تست های را بسازد ویا از امتحانات که متخصصان ساخته اند استفاده کند و نتیجه ارزیابی خود را در اختیار شاگردان و والدین شان قرار دهد. وقتی وضع همه شاگردان از لحاظ پشرفت های درس معلوم گردد, معلم تصامیم جدید را اتخاذ مینماید این را مذکور در ساحه بحث روانشناس تربیتی قرار میگیرد ومعلم در امر ارزیابی یافته های روانشناسی تربیتی را مورد مطالعه قرار میدهد.

هدف وموضوع روانشناسی تربیتی: لند گرنLandgran) ) عقیده دارد که هدف روانشناسی تربیتی فهم و درک درست تعلیم وتربیه است , یعنی معلمان را در شناخت بهتر خود نسبت به اعمال تربیتی کمک می کند. این شناخت عمیق, وسیع و بسیار مؤثر است شناختی است که بر تحقیقات علمی مبتنی بوده نه بر اساس نظریه های شخصی و عام منظور از اعمال تربیتی پیدایش تغیرات است که معمولآ درمکتب صورت میگیرد, به ویژه ان نوع تغیرات که در جریان یادگیری در صنف به وجود میآید به عقیده "لندگرن" روانشناسی تربیتی در تمام مسایل خود به سه موضوع ذیل توجه دارد.

1 – آموزنده یا یادگیرنده: منظور از آموزنده گروهی از افرادی است که در صنف دورهم جمع شده, یعنی افرادی اند که برنامه تربیتی فقط به خاطرایشان به وجود آمده وتمام فعالیت های صنف و مکتب با توجه به شخصیت, مراحل رشد وتکامل و مسایل روانی و اجتماعی آنها انجام میگیرد.

2 – عمل یادگیری یا آموزش: یعنی آنچه که شاگرد هنگام یادگیری انجام میدهد. یادگیری وجریان پیوسته است که از هنگام تولد آغاز میگردد و تا زنده هستیم ادامه مییابد. ما یاد میگیریم که چه گرایشها نسبت به خود و دیگران داشته باشیم, ( روانشناسی تربیتی دو جنبه عملی و تجربی دارد), ما یاد میگیریم که دیگران را دوست یا دشمن بدانیم, پس انسان همواره درحال یادگیری است, حتی وقتی که فکر میکنیم که یاد نمگیریم, و اگر موضوع درس را یاد نمیگیرد در پهلوی آن چیزهای دیگری میآموزد. شاگردان گاهی آنچه را معلمان شان میگویند یاد میگیرند و گاهی نیز اتفاق می افتد آنچه را که معلم نمیخواهد میآموزد. پس روانشناسی تربیتی به طور کل به آنچه در هنگام یادگیری اتفاق می افتد توجه دارد.

3 – موقعیت یادگیری: منظور از موقعیت یادگیری عوامل و شرایطی است که روی یادگیرنده و عمل یادگیری تاثیر میگذارد, وضع صنف خودش قسمتی از یادگیری است ولی آنچه در اینجا بیشتر مورد توجه ما است و اهمیت دارد گرایشها و رفتار معلم, روحیه صنف, محیط عاطفی مکتب و امثال آنها میباشد. پس روانشناسی تربیتی میکوشد معلم را با شناخت تعلیم و تربیت, چگونگی یادگیری افراد و اینکه چه وسایل و روشها امر آموزش یا یادگیری را سریع و آسان میسازد, آشنا میکند.

ارتباط روانشناسی تربیتی با تعلیم و تربیه معاصر: هدف عمومی روانشناسی تربیتی فراهم کردن یک عده حقایق منظم و تعمیم یافته است که معلم را توانا میسازد تا هف های فرهنگی و تربیتی جامعه اش را تحقق بخشد....

تعلیم وتربیه مانند سائر پدیده های اجتماعی انسان تغیر پذیر است. اهداف, روشها و وسائل آن برحسب تغیرات زمان و مکان فرق می کند, بنا برین همیشه باید به خاطر داشته باشیم که تربیت نمیتواند جدا از زندگی باشد و نباید میان آن دو فرق و جدایی قایل شد یعنی اینکه تعلیم و تربیت مانند جریان زندگی همواره در حال تغیراست و نمیتوان اطفال یک جامعه را دایمآ با یک روش و شیوه تربیت کرد.....

ارزش دیدگاه های روانشناسی برای تعلیم وتربیه: برای بهتر نمودن عملیه تدریس توجه به دیدگاه های گوناگون ضرورت است, اما گاهی معلمان در افکار خود دچار دشواریها و اشتباهات میشوند, مثلا بسیار شنیده میشود که معلمی میگوید: آن شاگرد کار نمی کند و این شاگرد همواره حرف میزند و مرا به ستوه می آورد, یا گاهی معلمی به سادگی میگوید: مادری که این طفل را دارد انتظار صفات خوب از او بیهوده است....

آزمایش روشهای مختلف مشاهده اندازه یادگیری شاگرد بالاخره ما را به یافتن بهترین روش تدریس رهنمود خواهد کرد...., به چند نمونه از روشهای که رونشناسی برای یافتن پاسخ آنها میکوشد ذکر میکنیم:

-            چرا اطفال که دریک خانواده با روش مشابه تربیتی بزرگ میشوند, دارای شخصیت های متفاوت هستند؟

-            چه عوامل درک یادگیری لفظی را دشوار میسازد؟

-            چرا برخی از افراد بیشتر از دیگران فعال هستند؟

-            چرا برخی شاگردان در بعضی موارد قوی و دربرخی دیگر مانند ریاضی ضعیف هستند؟

رابطه هدفهای آموزشی با اهداف رفتاری:

پرسیده میشود که تعلیم و تربیه چه چیزی را در شاگردان پرورش میدهد؟ بعضی از مردم در پاسخ به این پرسش فهرستی از مضامین را پیشنهاد میکنند, اما با چنین فهرستی نمیتوان منظور تربیت را به خوبی برآورده ساخت, زیرا با هیچ یک از مواد درسی به تنهایی نمیتوان اعمال مهم و رویه های لازم را تعلیم داد, گذاشته از این تدریس هر ماده درسی هدف های مختلف دارد. برای آنکه به روشنی بدانیم در تجربه یادگیری چه مفاهیمی رادر نظر گرفت مثالی را ذکر میکنیم: یک محصل روانشناسی تربیتی برای مشاهده روش تدریس زبان انگلیسی به صنوف تدریس این لسان رفته و در بازگشت گزارش انتقادی را تهیه نمود, وی در گزارش خود چنین نوشت: شاگردان انگلیسی را تحصیل نمی کردند, آنان به جای مطالعه جمله بندی و دستور زبان گروپهای راتشکیل داده و مشغول گوش دادن به گزارش و گفتگو بودند, به نظر نمی رسید که میخواهند چیزی بیاموزند, من نمیدانم که معلم چطور نام این کار را تحصیل زبان انگلیسی بگذارد به همین سب است که وقتی شاگرد به پوهنتون می آید چیزی  نمیداند. نظر این محصل بسیارتند است, زیرا او نمیداند که مکتب علاوه بر تحصیل جمله بندی و دستور زبان میخواهد, در رفتار شاگردان تغیرات مطلوب نیز ایجاد نماید توجه دقیق در کار این صنف نشان داد که هر فعالیت هدف مشخص دارد. درپایان یان بررسی محصل مذکور که از وضع درس شکایت کرده بود نظر خود را تغیر داده اینطور گفتL(طرز استفاده از کتابخانه چیزی است که هر شاگرد باید بیاموزد همچنان روش گفتن زبان مادری وتهیه گزارش نیز تعلیم داده شود.) ولی هنوز هم معتقدم که ساعاتی را باید صرف تعلیم دادن دشتور زبان کرد, شاید برای این منظور او اخر سال بهتر بشد. تصور میشود که محصل مذکور هنوز هم در قسمت اخیر اظهار خود دچار اشتباه شده است, زیرا درس مستقل دستور زبان به تنهایی غالبآ فایده ندارد. شاید بزرگترین خطای تربیتی اینست که گمان میکنیم انسان فقط همان چیزی را یاد میگیرد که روزی درکتاب خوانده است. یادگیری ضمنی رویه های پایدار زندگی, رغبت ها ونفرت ها به ترتیبی که حاصل میشوند به مراتب از یادگیری املا, تاریخ, جغرافیه و کیمیا مهمتر است, زیرا آنچه در آینده طفل اهمیت بیشتر دارد آن رویه هاست, نه این درسها....

مهمترین رویه که باید آموخته شود, تفکر سالم, عشق به مطالعه و یادگیری است.

نهاد های اجتماعی ساختن طفل: اماده کردن طفل برای قبول کردی مسؤلیت در جامعه, اجتماعی ساختی نام دارد. گروه های بشری خواه آنانیکه ساکن کوچکترین مناطق اند, ویا آنانیکه درشهرهای بزرگ به سر میبرند, هر یک به روش خاص اطفال خود را به افراد بالغ که مورد نیاز اجتماعی شان اند تربیت میکنند, رفتار افراد جوامع مختلف با یکدیگر فرق بسیار داردند. عوامل سازنده رفتار عبارت اند از: دین, قوانین قبول شده در رفتار, ذخیره دانش مردم که طی قرنها اندوخته شده است و به طور کل فرهنگ جامعه میباشد. در جوامع ساده و ابتدایی که فرزندان در کنار فامیل خود به کشاورزی و مالداری شرکت میجویند, وظیفه اجتماعی ساختن آنها برعهده والدین است, اما به هر اندازه که جامعه وسعت پیدا می کند و پیچیده تر میشود, این وظیفه بیشتر برعهده نهاد های اجتماعی واگذار میشود.

 درکار اجتماعی ساختن افراد نهاد های مختلف شرکت دارند که ابتدایی ترین اشکال آن در خانواده تعلیم داده میشود مانند طرز سخن گفتن, لباس پشیدن, مهربانی با دیگران, همکاری و احترام ازآن جمله است. شرکت در اجتماعات و مراسم دینی به طفل احساس خوشنودی میبخشد واز این مراسم و اجتماعات برخی از اساسی ترین رویه ها و اصول رفتار را می آموزند.

مکتب در سیر اجتماعی ساختن افراد وظیفه مهم به عهده دارد, نخستین وظیفه مکتب آموزش فکری و تعلیم برخی از مهارت های مورد نیاز زندگی ....

وظیفه دوم مکتب کمک وشکل بخشیدن به کارنهادهای دیگر .... از طرفی هم ممکن است برخی از وقایعی که در مکتب رخ میدهد در تکامل اجتماعی رفتار مطلوب افراد اخلال وارد کند, مثلا بعضی از این اقدامات در مکتب ممکن است موجب پرورش رقابت های خصومت آمیز شود واحترام متقابل را ازمیان بردارد.

رفتارهای اجتماعی

رفتارهای اجتماعی را میتوان به دو دسته بزرگ تقسیم کرد:

الف – رفتارهای مطلوب: مانند همدردی, همکاری, دوستی, رهبری وغیره....

ب – رفتارهای نامطلوب:  مانند دشمنی, پرخاشگری, مشاجره, رقابت و غیره...

1 – همدردی: انگیزه همدردی دیدن و شنیدن ناراجتی افراد به خصوص نزدیکان است. در ابراز همدردی, طفل باید رشد کافی عاطفی و عقلی داشته باشد, تا به علت ناراحتی دیگران پی ببرد و هم بتواند همدردی مناسب نشان دهد. طفل نوزاد وقتی گریه اطفال دیگر را میبیند یا میشنود به گریه آغاز میکند, اما اینکه این گریه تعبیری از همدری است یا خیر, اختلاف نظر وجود دارد, زیرا همدردی وقتی در طفل ظاهر میشود که بتواند ماهیت واقعه را دریابد, و این به تجارب گذشته, به سن زمانی و عقلی وی ارتباط دارد. همدردی یکی از نیازهای طبیعی انسان است که میخواهد کسی را شریک و همدرد خود بداند و در غیر آن به نظر دیگران توجهی نخواهد داشت ورفتار خصمانه نشان خواهد داد. طوریکه قبلا تذکور رفت, در اجتماعی ساختن فرد و پرورش عاطفه نقش خانواده اهمیت دارد. به همین ترتیب نقش خانواده در پرورش ابراز همدردی نیز برجسته است. یعنی طفل ابتدا از والدین همدردی را می آموزند که چگونه به دیگران احترام بگذارند, درشادی و غم آنها سهیم باشند. پس از خانواده نقش مکتب و معلم موردبحث است, که با ایجاد محیط تربیتی سالم, احترام متقابل , همدردی و صفات مطلوب دیگر را عملا به شاگردان می آموزاند.

2 – دوستی: یکی دیگر از نیازهای روانی طفل, محبت و تعلق خاطر است. از طریق دوستی و محبت, رابطه بین اطفال تقویت میشود ودرنتیجه سازگاری اجتماعی حاصل میشود. دوستی ها در دوران طفولیت معمولا سطحی و کوتاه است اما به تدریج عمیق و طولانی میشود.

3 – همکاری: همکاری با فعالیت های گروپی از جمله رفتارهای مطلوب اجتماعی است که طی آن طفل تجارب سالم و صحیح خواهد آموخت. از طریق همکاری به سازش مطلوب دست پیدا میکنند, به شرط آنکه تربیت این انگیزه به صورت صحیح صورت بگیرد. تقسیم وظایف, صرفه جویی دروقت, احترام به حقوق دیگران, لذت بردن از بودن و معاشرت با دیگران از جمله خصایصی است که در کارگروهی و همکاری عاید طفل خواهد شد.

4 – رهبری: رهبری ارتباط متقابل بین فرد وجامعه است, بدین معنی که رهبر درفعالیت ها و هدفهای جامعه تاثیر میگذارد ومتقابلا از آن اثر می پذیرد . یان میل در اطفال در حدود سه سالگی ظاهر میشود و درشش سالگی ثبات بیشتر مییابد. طفل برای به دست اوردن مقام رهبری از راه های مختلف استفاده میکند, از قبیل دورساختن طفل دومی, محدود ساختن ساحه عمل و فعالیت او البته این نوع رهبری کوتاه مدت است, مگر آنکه طفل قوی و باهوش باشد. گاهی هم طفل در نتیجه یک عده فعالیتهای ابتکاری نظر دیگران را به خود جلب میکند به تدریج رهبری ایشان را به عهده میگیرد. همچنین اطلاعات کافی و مهارتهای زیاد سبب میشود که طفل بر سائر اطفال رهبری کند, برای ارضای این میل مکتب باید تا حد امکان زمینه های بری همه شاگردان فراهم سازد تا هر کدام به امتیازات خود پی ببرند, و نیز آموزش درست داده شود تا هر یک بدانند که نمیتواند مشابه دیگری فعالیت کند. پی بردن شاگردان به توانایی هایشان از طریق منطقی یکی از وظایفی است که مکتب برای اطفال انجام میدهد.

ب – رفتار های نامطلوب

1 – دشمنی:  دشمنی و مخالفت ما ودیگران به خصوص با همسالان از جمله رفتارهای است که تقریبآ در همه اطفال دیده میشود اما بسیار سطحی و زودگذراست. در بعضی مواقع بصورت مقاومت و ایستادگی ظاهر میشود. این رفتار بیشتر در سالهای نخستین دوره طفولیت دیده میشود, در سه الی چهار سالگی شدت مییابد, اما به تدریج از شدت آن کاسته میشود, دراین مورد هم والدین, مکتب ومعلم مؤظف اند که با رفتارمنطقی خود ازشدت این رفتار منفی بکاهند. چناچه در طفلی این رفتار دیده شود باتذکر های بی مورد و بی اثر یا تسلیم شدن در برابر آن باعث تقویت این رفتار نشوند, بلکه به طور غیرمستقیم درتربیت سالم او بکوشند.

2 – پرخاشگری: یک نوع واکنش عمومی در مقابل ناکامی است, وکسیکه عمومآ امیال وارزوهایش سرکوب شده, بیشتر به پرخاشگری متوسل میشود, عوامل که ممکن است طفل را پرخاشگر باربیاورد عبارت اند از: بازداشتن طفل از هدفی که برایش بااهمیت است, وقتی نتواند توجه اطرافیان را به خود جلب نماید, از اطمینان خاطر محروم گردد, نسبت به طفل دیگر حسادت پیداکند, بزرگسالان در فعالیت او دخالت کنند ویا اورا از شرکت در فعالیت های گروپی باردازند به طوریکه در برقراری روابط اجتماعی موفق نشود طرز رفتار متناقض, محدود, محدودیت زیاد وتنبیه بدنی طفل را به پرخاشگری و امیدارد. همچنان روشهای تربیتی سختگیرانه طفل رابه پرخاشگری بر می اگیزد. هرگاه طفل رفتار پرخاشگرانه شدید داشته باشد, رعایت نکات زیر در بهبود اومؤثر است.

·          توجه به صحت بدنی طفل

·          خود داری از تحریک حسادت طفل نسبت به اطفال دیگر ازراه مقایسه او با ایشان

·          راهنمایی طفل به رفتارهای پسندیده اجتماعی

·          شرکت دادن طفل درفعالیت های اجتماعی, بطوریکه او دریابد, مورد پذیرش دیگران است

·          رعایت آرزوها و احتیاجات سنی طفل

·          خوداری از سرزنش وتنبیه بی مورد بخصوص درنزد همسالان

·          خود داری ازبه رخ کشیدن نقص ها نا توانی های طفل به جای اشاره به موفقیت های او.

3 – رقابت: اگرمناسب و صحیح تربیت شویم از رقابت برداشت های مطلوب خواهیم کرد, روانشناسان معتقداند که رقابت درحدود سه سالگی دیده میشود, در سنین 5 – 8 سالگی به آخرین درجه رشد میرسد, که ابتدا فردی است و سپس مخصوصا درمکتب و جامعه بصورت گروهی در خواهد آمد, مثل تیم های مختلف ورزشی, گروه های درسی و گروه های همبازی وغیره... رقابت بهتر است به صورت گروهی آنهم بطریق مطلوب انجام گیرد. زیرا این نوع رقابت افراد گروه را به فعالیت بیشتر واندوختن تجارب وامیدارد. همچنین در رقابت گروهی دشمنی و کینه کمتر دیده میشود تا رقابت فردی.

4 – مشاجره: مشاجره وقتی صورت میگیرد که به حق کسی تجاوز صورت گیرد. مشاجره مقدمه دشمنی و مخالفت است, درمیان اطفال مشاجره بسیار زیاد واقع میشود ولی عمیق نیست, بدین ترتیب که ممکن است دریک روز یا دریک سال چندین بار برسرخاست ها و اسباب بازی مشاجره اتفاق افتد ولی بیشتر دوام نمییابد و مجددآ بازی و دوستی آغاز میشود اما درسنین بالاتر مدت طولانی را دربرمیگیرد. همچنین مشاجره بین هم جنسان بیشتر اتفاق می افتد و علایم آن هم متفاوت است بطورمثال بین دخترها بیشتر مشاجرات کلامی رخ میدهد ولی مشاجره بین پسرها احتمالا با تنبیه بدنی همراه است. برای جلوگیری از مشاجره این نکات را باید درنظر داشت:

ü                   توجه به صحت وسلامتی طفل

ü                   وضع نکردن قوانین سخت و انظباطی برای طفل

ü                   خونسردی والدین و معلمین

ü                   راهنمایی وتشویق طفل به خونسردی ودرست اندیشی در برخورد با مسائل و مشکلات

ü                    تحریک نکردن طفل به مشاجره وداد وفریاد.

 5 – تمسخر: دست اندازی و مسخره کردن ازجمله رفتارهای نامطلوب بوده ویکی از انواع پرخاشگری میباشد, تمسخر یک نوع حمله عقلی است که شخص میکوشد دیگری را به اشکال گوناگون لقب دادن, بی عقل خواند, علیل و معلول نامیدن و امثال آنها تحقیرکننده اطفال بزرگسال وتنومند بیش از اطفال خوردسال و ضعیف به این نوع رفتار علاقه مند میشوند. پسران بیش از دختران دیگران را تمسخر میکنند, طفل بزرگسال خانواده بیش از خورد سالان به تمسخر متوسل میشود, باید دراین مورد به اطفال فهماند که این عمل نامناسب و زشت است, یک انسان سالم وتربیت شده هرگز به این عمل مبادرت نمیورزد, همچنین عمل به آن دلیل ضعیف عمل کننده درجامعه خواهد بود.

نقش والدین در رشد شخصیت ورفتارطفل:

با وجود آنکه طفل با شمول به مکتب با تجارب و اوضاع جدید مواجه گردید, با عوامل محیطی چون معلم, همصنفیها, کتاب, مکتب وغیره... تعامل و برخورد را آغاز میکند, اما بازهم محیط خانواده خصوصآ والدین نقش اساسی درتشکیل شخصیت طفل دارند. بنا برین اینکه طفل چگونه والدین دارد, روابط او با آنان به چه صورت است, مستقیمآ بالای طفل از نگاه رشد شخصیت تاثیر میگذارد. والدین درتربیه فرزندان خود راه ها و روشهای خاصی را پیروی میکنند, اما به صورت عموم میتوان آنها را دریکی از دسته های ذیل شامل ساخت:

الف – والدین صمیمی وآزادمنش: اطفال مربوط به اینگونه والدین معمولا فعال, معاشرتی, اجتماعی, مستقل و فاقد هرگونه احساسات خصمانه در برابر خود و دیگران می باشند.

ب – والدین صمیمی و سختگیر: اطفال که دارای این گونه والدین بوده اند در مقایسه با اطفال گروه اول واجد خصوصیات چون کمتر صمیمی, کمتر مبتکر, بیشترمستقل و درخیال پردازیهای خود ستیزه جویانه برخورد میکنند.

ج – والدین نامهربان و سختگیر: اینگونه والدین درحقیقت احساسات خصمانه و ناگوار را عملا در فرزندان خود ایجاد می کنند. بدون آنکه اجازه بدهند اطفال احساسات خود را منعکس سازد. این سلوک والدین درنهایت موجب میشود تا طفل سلوک و عکس العمل های نا مطلوب را انکشاف دهد, که از هرجهت به سلامت روانی او مضر تمام میشود, والدین نامهربان و سختگیر در روشهای تربیتی شان از مجازات و تنبیه جسمانی کار میگیرندکه طفل را نیروتیک(اختلال روانی) بار میآورند. اطفال منسوب به اینگونه والدین عموما گوشه گیر, غیر معاشرتی, خجالتی ودرحصول یک نقش اجتماعی جسارت نشان نمی دهند. علاوتآ این اطفال از یک نابسامانی روانی رنج میبرند.

د -  والدین نامهربان و آزادمنش: برخلاف روش اولی والدین که در روش تربیتی خود از عدم صمیمیت نسبت به طفل خود پیروی میکنند و در عین حال یک اندازه ازادمنشی دازند, طفل شان بیشتر ستیزه جو,دارای قابلیت کمتر درکنترول رفتار خود میباشند. درمطالعاتی که بالای جرم نوجوانان و جوانان منحرف صورت گرفته است, دیده شده است که والدین اکثر این نوجوانان در روشهای تربیتی از همین صورت برخورد با اطفال شان پیروی کرده اند.

خواهر وبرادر از عوامل دیگر خانواده است که بالای رشد شخصیت طفل تاثیر دارد, یعنی موقف طفل دربین خواهر و برادر از این نقطه نظر که طفل چندم خانواده است, اساس تاثیر پذیری او را تعین میکند, طفل از خواهروبرادر خود مفاهیم و خصوصیات چون همکاری, احترام, وفاداری, سودمند بودن و حمایت را میاموزد, همچنین امکان دارد در اثر ارتباط و برخوردهای نامطلوب با خواهروبرادر , طفل با تعارض دچار شود, تفوق جویی را بیاموزد وبه رقابت های نابجا روی آورد.

یکی از عوامل دیگری که بالای رشد شخصیت و رفتار تاثیر دارد, عملیه رشد وتکامل است بطوریکه عملیه رشد درهمه دوره های زندگی بصورت عادی ونورمال صورت نمیگیرد, اطفال این سن وسال از نگاه رشد شخصیت و مسائل سازشی با مشکلات و پرابلم های بخصوص همراه میباشند. تشویق, احساس ناکامی و تعارض تقریبآ ازحالات عمومی دربین انسانها است که حتی اگرشرایط برای اطفال هم مناسب گردد از این احساسات در امان نمی مانند. شدت درجه اینگونه احساسات و یا مصؤنیت طفل ا آن مربوط به والدین , طرز العمل تربیتی و برخورد آنان با طفل میباشد , اگر والدین صمیمی, آزادمنش وبه طفل توجه لازم داشته باشند, کمتر اتفاق می افتد که طل با مشکلات مواجه گردد, ولی برعکس اگر والدین سختگیر ونا مهربان باشند, طفل را عملا به سوی مشکلات سوق میدهند, به همین صورت طفل تنها زمانی میتواند از آغشته شدن به ناهنجاریهای شخصیتی و روانی در آمان بشد که محیط اجتماعی که طفل درآن قرار دارد مانند خانه, والدین, همبازیها, معلم و محیط اجتماعی به طورکل او را به حیث یک فرد محترم شمارد, نیازمندیهای اورا برآورده سازد وبرای رشد همه جانبه اش فرصت ها وزمینه های مناسب در اختیارش قرار بدهند.

اهداف آموزشی

هدفهایکه درختم این فصل مطرح میگردد. البته اهداف که تعیین کردیده است. با درنظرداشت رده بندی بلوم میباشد.

ü   شناسایی روانشناسی تربیتی

ü   درک وتشخیص اهمیت روانشناسی درپروسه ی آموزشی

ü   درک کردن تاثیرات خانواده بالای یادگیری

ü   کسب توانایی استفاده از دست آورد های روانشناسی در تدریس

ü   توسل روانشناسی وتعلیم وتربیه

ü   شناسایی خود(معلم) وشاگرد

ü   توجه به تغییرات جدید (روانشناسی) درتدریس

ü   محترم شمردن نظریات شاگردان.

ü   توجه داشتن به احساسات شاگردان

وظیفه ی کار گروپی

کاری گروپی که دراینجا برای صنف دوم رایاضی درنظر گرفته شده است. که تعدادشان 22 نفر میباشد. برای کار گروپی به سه گروپ چهار نفری ودو گروپ پنج نفری تقسیم نمودم. وهمچنان باید یاداورشویم که توسط همین کارمشارکتی میخواهم که ازجمله اهداف که درفوق ذکراست، شماره 4،7،8 و9 را بدست بیاید.

 وظایف که برای گروپ ها درنظر گرفته شده قرار ذیل است:

1.    گروپ اول در مورد اهداف روانشناسی تربیتی موضوعات جمع آوری میکند

2.    گروپ دوم درمورد ارتباط روانشناسی با تعلیم وتربیه موضوعات بدست می آورد.

3.    گروپ سوم درمورد رابطه اهداف آموزشی با اهداف رفتاری موضوعات بدست می آورد

4.    گروپ چهارم درمورد اهمیت خانواد دراجتماع معلومات جمع آوری مینماید.

5.    گروپ پنجم درمورد پرخاشگری معلومات جمع اوری میکند.

نوت: برای انجام دادن کار گروپی یک هفته درنظر گرفته شده است.

محصول کار مشارکتی

شاگردان باهم یکجا کار میکند. وتوقع ما از شاگردان همین است که موضوعات از منابع مختلف جمع آوری نموده، به شکل یک مونوگراف(که حاوی مقدمه، فهرست مطالب، متن موضوع، نتیجه گیری ومأخذ میباشد) تهیه کرده وبعداً نکات برجسته این موضوعات در فلیپ چارت نوشته وتوسط نماینده گروپ درپیش صنف به شکل سیمنار ارائه گردد.

مراحل کارگروپی

o      انتخاب وبدست آوردن منابع

o      بدست آوردن موضوعات

o      شریک ساختن موضوعات

o      یکجاساختن موضوعات بحث شده

o      رساندن نکات برجسته به فلیپ چارت

o      ارائه کردن موضوعات

مأخذ

محصلین میتواند از منابع زیر استفاده نمایند.

کتب روانشناسی تربیتی

کتب رونشناسی اجتماعی

کتاب های روانشناسی عمومی

سایت های انترنتی ذیل:

www.edupsy.parsiblog.com

www.xanwadeh.blogfa.com

www.wikipdia.com

وظایف اعضای هرگروپ

1.    جمع آوری موضوعات از کتابخانه (دونفر)

2.    جمع اوری کننده موضوعات از انترنیت

3.    جمع بندی کننده

نقش های اعضای گروپها

1.    کنترول کننده

2.    محرر

3.    ویاند

نحوی شریک ساختن موضوعات:

اعضای گروپ موضوعات که از کتابها وانترنیت جمع آوری نموده. مورد بحث قرار میگیرد. بعد ازجروبحث موضوعات توسط محرر به شکل یک مونوگراف تحریرشده وپس ازآن نکات لازمی ان درفلیپ چارت تحریر نموده وتوسط نماینده پیش صنف ارائه میشود.

نوت: یک چیز باید یادآور شوام که وقت برا ی ارایه موضوعا 15 دقیقه که از جمله 4 دقیقه برا ی سوال وجواب اختصاص داده شده. درنظر گرفته شده است.

ارزیابی

درزمینه ارزیابی باید بگویم که نه تنها به محصول کار گروپی نمره داده میشود بلکه به روند کار مشارکتی هم نمره داده میشود.

طرزالعمل ها ومعیارات برای نمره دهی

1= ضعیف    2=خوب        3= عالی       4= بسیارعالی

محتوا

نمره

۱ – جامعیت مقاله

درنظرگرفتن مشخصات (پوش، فهرست، مقدمه، موضوع متن، نتیجه ګیری، منابع)

۲ – تسلسل موضوعات

۳ – درنظرگرفتن وقت

۱      ۲         ۳         ۴

۱      ۲         ۳        ۴

۱      ۲         ۳        ۴

نتیجه گیری

با اظهار سپاس از پروژه HEP   وزارت تحصیلات عالی که بخاطر بهتر شدن تدریس وپروسه ی آموزشی با ما همکاری نمود.

 واقعاً فعالیت مشارکتی در آموزش ویادگیری یک نقش ویژه ی دارد که ما ازآن صرف نظر کرده نمیتوانیم. بخاطریکه فعالیت مشارکتی است که درشاگردان روحیه همکاری را تقویت می کند وشاگردان موضوعات را عملاً یاد میگیرد. وبرای مدت طولانی در ذهن شاگردان ذهن نیشین میشود.

درآخیر پیشنهاد ما برای کسانیکه درتدریس خویش از فعالیت مشارکتی استفاده نمی کنند، همین است که کار گروپی یک روش خوبی برای یادگیری وتقویت مهارت های مسلکی در محصلین میباشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد