خرد

هـمکاران محترم و دانش آموزان عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.امید است،که ما را در این مسیر یاری کنید.ضمنا پذیرای انتقادات و پیشن

خرد

هـمکاران محترم و دانش آموزان عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.امید است،که ما را در این مسیر یاری کنید.ضمنا پذیرای انتقادات و پیشن

روانشناسى کودک

روانشناسى کودک

 واقعیت این است که در دنیای امروزی انتقال اندیشه تنها از راه کلام و نوشته میسر نیست بلکه نقاشی، مجسمه سازی،  عکاسی، سینما و تئاتر و ... به مراتب بهتر از گفتن و نوشتن احساسات ما را به دیگران منتقل می کند. در این میان نقاشی فعالیتی است که می توان آن را از دیدگاههای متفاوت بررسی کرد. امروزه روانشناسان تجربی متقاعد شده اند که رفتارهای گوناگون کودک در دورانی که کودک رفتاری ساده و ذاتی و یا پیچیده دارد بستگی کاملی به تحولات ارثی و رشد نظام های مغزی وی دارد.


« ژان پیاژه » در پژوهشهای خود به این باور رسیده  است که: فرایند منطق و ادراک کودک به طور دقیق ناشی از تحریکاتی است که در اطراف کودک وجود دارد و با تغییر آن می توان این فرایند را کند و یا تندتر نمود.

« آنا اولیوریو فراری » نیز دنیای کودکان و گرایش کودک به دویدن، بازی کردن، خط خطی کردن و نقاشی کردن را امری غریزی و یا وابسته به دنیای مخصوص کودکان می داند قدر مسلم این است که در بسیاری از عکس العمل ها، فعالیت ها و اشکال رفتاری کودک اثر آشکاری از تکامل گرایی دیده می شود به طوری که قبل از چهار دست و پا رفتن می تواند شنا کند، قبل راه رفتن روی دو پا می تواند چهار دست و پا راه برود و قبل از حرف زدن می تواند راه برود. به این ترتیب اجتماعی کردن رفتار کودک به امکان ارتباط او به وسیله خطوط و علائم بستگی دارد. رسم خط (خط خطی کردن) و اصولاً هر نوع فعالیت بدوی هنری می تواند معرف یکی از اشکال و یکی از مراحل بازی به صورت تکامل یافته تر و خلاق تر آن باشد و کودک بطور ناخودآگاه مسائل و مشکلاتی را که در ارتباط با بزرگسالان برایش بوجود می آید مطرح می کند و نقاشی که به منزله نوعی بازی برای کودک به صورت یک فعالیت اجتماعی در می آید و ادراک، حافظه، تخیلات، خلاقیت و نیز نیروی عضلانی تحت تأثیر این فعالیت های نمایشی قرار می گیرد. نقاشی به کودک امکان شناسایی محیط و شرکت خود در آن را فراهم می سازد و یا سوالاتی برایش مطرح می سازد. این چنین است که نقاشی کودکان معنی دار می شود و می توان آن را شبیه خواب و رویا معنی کرد

 

به همین دلیل آموزش نقاشی به کودک بر پایه تصحیح نقاشی او اشتباه بزرگی است. با مجبور کردن کودک به کپی و تقلید امکان برقراری هر نوع گفتگو با او را از بین می بریم. درحالی که اگر به کودک آزادی عمل بدهیم و قوه ابتکار او را با مشارکت و کار گروهی و بیان موضوعات عمومی و در اختیار قراردادن وسائل و لوازم کار کامل ـ جهت مطلبی که او می خواهد عرضه کند ـ تقویت کنیم، شخصیت کودک ساخته می شود و او به پختگی فکری می رسد.


« آنا اولیوریو » نویسنده کتاب نقاشی کودکان و مفاهیم آن معتقد است که نقاشی های کودکانی که دچار آشفتگی روانی هستند بیشتر از دیگر کودکان همسان خواب و رویا است، زیرا کودک دنیای ترس و دلهره خود را با نقاشی نشان می دهد. همچنان که آثاری که « ونسان ونگوگ» در زمانی که در بیمارستان روانی بستری بود، خلق کرده است، علاوه بر نشان دادن خلاقیت او بیانگر دلهره ای است که او از جهان دارد. به ویژه در تابلو « درختان سرو » و « زنبق زار » به همین ترتیب آزمایش های رفتاری که بر اساس تجزیه و تحلیل نقاشی های کودکان انجام می گیرد، از وسیله بیان مخصوص روحیه  کودکان بهره می گیرد. با دقت در نقاشی کودکان به معانی روشنی دست می یابیم که حکایت از نشانه ها و علائم خاصی دارند. شایسته است نقاشی کودکان را جدی بگیریم تا ندای کمک آنان را بشنویم.

تفسیـــر نقاشـــی کــــودکانزمانی که جهت آموزش زنان روستایی به روستای سجاسرود استان زنجان می رفتم، به کودک ۸ ساله ای که همراه مادرش در کلاس حضور داشت کاغذ و چند مداد رنگی دادم، که سرگرم شود. در پایان کلاس ،نقاشی فوق را به دستم داد. ملاحظه می فرمائید که کاملاً فضا روستایی است. پدر و مادر و دو خواهر مشغول به کار و پدر برجسته تر از دیگران و برادر که حضور ندارد و خود کودک مشغول کمک به پدر، وقتی از آمنه ۸ ساله خواستم که نقاشی را توضیح دهد علت برجسته بودن تصویر پدر را به صورت عشق و ستایش یافتم و نبود برادر را اعتیاد او، که مادرش توضیح داد: آمنه برادرش را خیلی دوست دارد و اینکه عکس او را نکشید شاید بیماری اوست که تمام اعضای خانواده را ناراحت می کند. درک و فهم نقاشی های کودک یعنی چیزی که او می خواهد بیان کند، برای والدین و مربیان بسیار لازم است زیرا شناخت آن باعث بهتر شدن روابط بین بزرگسالان و کودکان می شود. در هنگام تعبیر نقاشی کودک به سه مرحله باید عنایت داشت:

۱- کنایه های آگاهانه یا ارادی: برجسته نشان دادن تصویر پدر در نقاشی آمنه.

۲- کنایه های مبهم: در حاشیه بودن خود آمنه شاید کمک به پدر.

۳- کنایه های ناخود آگاه: نبود برادر در تصویر.

در بیشتر نقاشی هایی که کودکان از خانواده به ویژه خانواده خود ترسیم می کنند یک شخصیت برجسته می شود که کودک بیشترین توجه خود را به او دارد. چه علاقه و چه نفرت و بعضاً نگرانی از وضعیت او. زیرا آن شخصیت از دیگران مهمتر است و فضای روحی روانی کودک را اشغال کرده است. به همین علت این فضا به صورت برجسته تر و یا رنگ های زنده تر نشان داده می شود. در بررسی نقاشی های کودکان به نکات ارزشمندی که فضای روحی و روانی او را اشغال کرده پی می بریم که به خوبی می توانیم ندای کمک او را از لابلای تصاویر بشنویم. کودکی که در خانواده درهم ریخته و متشنج پرورش می یابد، در نقاشی خود عوامل تشنج و خشونت را معرفی می کند.


خانم آصفی که مربی مهدکودک است چندین برگ نقاشی کودکان را در اختیارم گذاشت. در یکی از آنها ،کنار تصویر پدر دو رشته دندان کشیده شده بود و مادر هم سرش روی پاهایش قرار داشت و خود کودک نیز در کنار مادر و چسبیده به او و جالب تر اینکه درختی در تصویر بود که شاخه هایش واژگون بود. این نقاشی فضای غم انگیزی را نشان می داد. در ارتباطی که با خانواده کودک برقرار کردم، دریافتم که پدر مردی بداخلاق و به شدت عصبی است. خارج شدن دندان از دهان او نشان دهنده اوج خشونت پدر است. ضمناً تصویر پدر نیز نسبت به تصاویر دیگر برجسته تر بود. این برجستگی از جهت نفرت از خشونت پدر بود.


در نقاشی دیگری تصاویر متعددی از پدر کشیده شده بود که چوبی نیز در دست دارد به حالت های گوناگون و هیچ فرد دیگری در تصویر وجود نداشت. این کودک نیز دارای پدری خشن بود و آن چوب نیز وسیله ای بوده که پدر با آن مادر و خواهر او را کتک می زده است. رفتار خشن پدر آنچنان کودک را مشوش کرده که کودک دیگر به کسی نمی اندیشد. فقط پدر به عنوان واقعیت بیرونی در مغز کودک وجود داشته است.


در نقاشی سمیه
۶ ساله نیز نقش زنی مکرر کشیده شده و پاک شده بود در حالی که فضای خانه به طور منظم رسم شده بود. سمیه نزد مادر ناتنی خود (همسر پدرش) زندگی می کند و نگهداری سمیه به عهده زن بابای اوست که سمیه ناخودآگاه آرزوی نبودن او را دارد. در نقاشی عباس نقش پدرش بسیار تیره بود و چهره او در سایه افراطی محو شده بود و در بررسی به عمل آمده معلوم شد که عباس پدر ندارد.در نقاشی فرامرز هم تصاویر چندین دوچرخه در هم کشیده شده دیده می شود و فرامرز بزرگترین آرزوی خود را داشتن یک دوچرخه عنوان می کند.


در نقاشی آیسا نیز آدم ها بسیار کوچک و با چشمان خالی از نگاه ترسیم شده بودند. روان شناسان کودک می گویند: کودکانی که منزوی و در خود فرورفته هستند، تصاویر انسانها را در حد و اندازه های کوچک نشان می دهند و فرهاد هم در نقاشی اش بر اثر فشار بیش از حد بر کاغذ سوراخ ایجاد کرده بود و این نشان از پرخاشگری او بود که خانم آصفی هم آن را تأیید نمود.


در نقاشی سارا
۶ ساله در کنار آدم های با لباس روستایی و مردانی که شیئی شبیه داس به دست دارند و گوسفند، گاو، تلویزیون، ماشین لباسشویی، اتومبیل کامپیوتر نیز دیده می شود و در بررسی وضعیت زندگی سارا خانم آصفی می گوید که سارا تا ۵ سالگی در روستا زندگی می کرده است.


در نقاشی محمود شخصیت های نقاشی اش با اندازه های بزرگ و گل هایی که پر از تیغ و خار و حیواناتی که هیولا مانند هستند، دیده می شود. خانم آصفی درباره رفتار محمود می گوید: محمود پسری بسیار مضطرب، هیجان زده و پرخاشگر است. او دائم در حال جنبش و تصمیم گیری های شتاب زده است که فوری هم از آنها پشیمان می شود.


در نقاشی مریم هم نکته بسیار جالب و شگفت انگیزی را مشاهده کردم. در فضای خانه ای که ترسیم کرده بود خود را در مقابل دستشویی بدون دست کشیده بود و مادرش را نیز با دست هایی که دستکش سیاه به دست داشت. خانم آصفی با خانواده مریم همسایه بود. علت بدون دست بودن و دست های پوشیده مادر مریم را در وهله اول نتوانست تفسیر کند . بعد از مدتی تفکر خانم آصفی به خاطر آورد که مادر مریم زنی به شدت وسواسی است و این حالت را در رفتار مریم نیز مشاهده کرده است و آخرین نقاشی متعلق به لیلا بود که مادرش را در حال رفتن نشان می داد و این تصور نیاز به هیچ تفسیری نداشته، چون مادر شاغل هرگز در کنار کودک نیست.


در تفسیر نقاشی کودکان از اساتید فن - « ساکولنیا » عضو انستیتو آندر آموزش هنری مسکو می گوید: کودکان بالاتر از
۶ سال نیز نکاتی بسیار ارزشمندی در جهت بیان احساسات و حالات روحی آنان مشاهده می شود.


کودک
۸ ساله ای که خانه ای به شکل قصر و بسیار مجلل و اشیایی با نظم خاص کشیده شده بود، نشانگر این است که کودک در یک خانواده مرفه و بدون دغدغه بسر می برد و کودک دیگر که خانه را در پشت میله ها ترسیم می نماید نشانگر آن است که محیط خانه برای او امن نیست. مطمئناً این کودک ۸ ساله نمایی از زندان نیز در فیلم ها و یا تصاویر روزنامه یا مجله دیده است.


کودکانی که شادند معمولاً خانه های وسیع و کوچه های وسیع ترسیم می کنند. چون کوچه نماد فرار و گریز است ولی کودکانی که دارای خانواده گسسته و ناهماهنگ هستند، معمولاً کوچه های کج و باریک می کشند. شایان ذکر است که تفسیر نقاشی به معنای این نیست که آنچه را که یک نقاشی در بردارد به صورت جملات معمولی و قابل فهم می توان بیان کرد . بلکه جستجوی یک معنای مخفی توسط یک کلید رمز کمک می کند تا یک نقاشی تفسیر شود. کلیدهای رمز به اعتقاد پیاژه ابزار تفسیر نقاشی ها هستند که به کمک آنها تحلیل نقاشی یعنی روانکاوی کودک ممکن می شود. هنگام تفسیر نقاشی کودک مقطع سنی کودک می بایستی دقیقاً در نظر گرفته شده و مهمتر بررسی وضعیت خانوادگی کودک است.


فهم طراحی کردن، قبل از هر چیز به معنای درک فهم کافی و دقیق نسبت به ساختار، شکل، رنگ، جزئیات اختصاصی و موقعیتی که دارند بستگی پیدا می کند.


در مشاهده تعدادی از نقاشی های کودکان متوجه می شویم که موضوع هایی مانند خانه، خورشید، ابر، درخت، جاده و ... غالباً بارها بی آنکه برای کودک کسل کننده باشد تکرار شده است. تکرار یک موضوع معمولاً دارای معنای خاصی در ارتباط با کودک است . ترجیح دادن ثابت یک موضوع و در موضوع های دیگر در سنین مختلف و در نزد کودکان مختلف تفاوت دارد. اما بیشتر نقاشی ها یک نوع تکرار قالبی که بیانگر مشکلات عاطفی و یا کشمکش درونی حل نشده است، دیده می شود که در تعقیب نقاشی پس از رها شدن کودک از آن مشکل مشاهده خواهیم کرد. به تدریج تکرار قالبی کاهش می یابد و در مرحله ای کلاً قطع می شود.


همانطوری که ذکر آن رفت در تصاویر کودک امنیت و یا ناامنی خانه به وضوح دیده می شود. خورشید نیز در بیشتر نقاشی های کودکان وجود دارد که نشان از خوشحالی و یا گرما و بنا به نظر پژوهشگران نماد پدر و یا فرد مطلوب در ذهن کودک است که وقتی رابطه بین کودک و فرد مطلوب که می تواند مربی یا برادر بزرگتر و یا پدر بزرگ و ... خوب باشد.در این موارد خورشید به طور کامل در حال درخشیدن است وبعضاً با چشم و ابرو است و لبخندمی زند اما حالت تیره بودن روابط کودک با بزرگان و یا پدر خورشید به پشت کوه یا قوسی در افق دیده می شود. اگر کودک از پدر یا ناپدری و یا مربی اش ترسیده باشد رنگ خورشید نیز جز رنگ های تیره مثل قرمز تند و یا سیاه درمی آید. از آنجایی که درخت دارای سه قسمت است. در نقاشی کودکان از اهمیت خاصی برخوردارند و توجه به جزء درخت مثل ریشه تنه و شاخه و برگ هرکدام نشان از حالات روحی خاصی از کودک را بیان می کند. کودکی که در نقاشی خود به ریشه درخت بیشتر توجه می کند، معمولاً کودکی آرام است . بسیاری از کودکان نیز درخت را بسیار بلند می کشند و در انتهای آن چند شاخ و برگ ترسیم می کنند. روان شناسان این گروه کودکان اگر در سنین دبستان باشند را کودکانی واپس گرا و آرزومند بازگشت به کودکی معرفی می کنند و درهم و برهم بودن برگ درختان را نیز نشان از در خود فرورفتگی کودکان می دانند و کج بودن درخت نقاشی را نیز از عدم ثبات کودک و اما اگر کودکی درختان واضح با شاخه هایی از هم گسسته ترسیم کند نمایانگر آن است که این کودک کودکی سازگار با محیط است.


نتیجــــــه:
با جمع بندی مطالبی که در خصوص مطالعه نقاشی کودکان به دست آوردیم، درمی یابیم که نقاشی تنها وسیله تشخیص ناسازگاری کودک و یا ناراحتی روحی او از محیط خانواده و اجتماع و مدرسه نیست، بلکه خود عامل بالقوه خلاقیتی است که وسیله درمان موثر هم می شود. «اشترن» روان درمانی نقاشی را برای درمان کودکان ناثابت و عقب مانده توصیه کرده است و نتیجه حاصله از پیشنهاد اشترن جهت استفاده از نقاشی در درمان ناراحتی های روانی کودکان نیز اعجاب انگیز بوده است . زیاد نقاشی کردن به کودک امکان می دهد که قدرت و قابلیت خلاقیت خود را بشناسد و در نتیجه حل مشکلات آموزش برایش سهل تر جلوه کند و همچنان که یک کارشناس بهداشت عمومی می گوید: جهان پر از کودکان باهوش و خوش ذهن است که با ذوق خود به زندگی، معنی می دهند. ای کاش برای کمک به آنها با دست خودمان موجب نابودی آنها نشویم.


در پایان از زنی سخن می گویم که با کودکی که در آغوش داشت نزد پیامبر آمد و گفت:برای ما از فرزندان سخن بگو و پیامبر گفت: فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند. آنها دختران و پسران زندگی اند در سودای خویش. این جوهر حیات است که به شوق دیدار خویش هر دم از گوشه ای سر بر می کند. آنها از کوچه  وجود شما می گذرند اما از شما نیستند و اگر چه با شمایند به شما تعلق ندارند. عشق خود را بر آنها نثار کنید،  اما اندیشه هایتان را برای خود نگه دارید. زیرا آنها را نیز برای خود اندیشه ای دیگر است. چه آنها را در خانه خود مسکن دهید اما روح آنان را آزاد گذارید. زیرا روح آنان در خانه «فردا» زیست خواهد کرد که شما حتی در رویا نمی توانید به دیدار آن بروید. ممکن است تلاش کنید که شبیه آنها باشید اما بکوشید که آنان را مانند خود بار بیاورید. زیرا زمان به عقب باز نخواهد گشت و یا دیروز درنگ نخواهد کرد.


" پس کودکان را جدی بگیریم حتی نقاشی هایشان را، ندای کمک آنها را از لابلای تصویر رسم شده توسط آنها بشنویم و به یاریشان بشتابیم."

 


روانشناسی کودک

نقاشی زبان کودک است. کودکان برخلاف بزرگسالان هستند. آنها از طریق نقاشی کشیدن، قصه گویی، بازی کردن و … شناخته می شوند. نقاشی به ما کمک می کند تا به دنیای درونی و روح کودک پی ببریم، بدانیم چه نیازهایی دارد، آیا کودک ناسازگار یا بیمار است؟در بزرگسالی می خواهد چه کاره شود و … در زیر مفاهیم نقاشی کودکان به صورت کاملا خلاصه شده، آورده شده است. مفهوم خورشید، ماه، آسمان، زمین، اتومبیل و حیوانات. لطفا توجه داشته باشید که شما به کودک، موضوع نقاشی نمی دهید و خودش آزادانه نقاشی می کند.

 

۱- خـــورشید و مـــاه

در اغلب نقاشیهای کودکان، خورشید دیده می شود. خورشید نشانه امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می کشد و وقتی رابطه آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می کند. ترس کودک از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود. البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلکه باید چندین نقاشی کودک را بررسی کرد. ماه نشانه نیستی است. اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می کشند. کودکان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند.

 

۲- آسمــــان و زمیــــن

آسمان به معنی الهام و پاکی است. ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد. کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی کنند، ولی در سن 5 یا 6 سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می کنند به کشیدن زمین نیز می پردازند.

 

۳- اتــــومبیل

درجامعه امروزی ماشین نشانه قدرت است، به همین دلیل در نقاشیهای کودکان مخصوصاً پسربچه ها ماشین زیاد دیده می شود. وقتی یکی از اعضای خانواده که اغلب پدر و گاهی خود کودک است، رانندگی می کنند، از دیدگاه برون فکنی اهمیت پیدا می کند. بیشتر نوجوانان به بهانه اینکه کشیدن تصویر آدم حوصله شان را سرمی برد یا سخت است، از کشیدن شکل آدم خودداری می کنند اما به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن کشیدن ماشین در این دوره خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است. البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ وعوامل ذهنی و … نوجوان دارد.

 

۴- حیـــــــــوانات

اگر در نقاشی کودک شما تصاویر حیوانات دیده می شود ممکن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد که شما با صحبت کردن با کودک پی به آن می برید. کودکی که در روستا زندگی می کند و یا حیوانات خانگی دارد و یا عاشق حیوانات باشد و یا حتی زیاد به باغ وحش برود طبیعی است که حیوان بکشد. پس فرهنگ و طرز زندگی کودک در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر کودک به نوعی با حیوانات رابطه نداشته باشد و حیوان برای او در دسترس نباشد تصویر حیوان در نقاشی او اهمیت خاصی پیدا می کند. گاهی ممکن است کودک احساس گناه و تقصیری را که تجربه کرده و جرأت نکرده آن را ابراز کند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد.

 

مثلاً کودکی ممکن است به دلیل اینکه دیشب درجایش خرابکاری کرده و سرزنش شده احساس گناه کرده باشد و در نقاشی اش شکل حیوان خاصی را مثل مارمولک بکشد. کشیدن حیوانات درنده نشانه فشارهای درونی مخفی کودک است. مثلاً کودکی که نسبت به برادر کوچکتر تازه به دنیا آمده اش حسادت می کند، در نقاشی ممکن است گرگ بکشد که این نشان دهنده ترس و دلهره کودک از تازه وارد کوچولو است.دوستان خوبم، توجه داشته باشید که درتجزیه و تحلیل نقاشی کودکان که کاری بسیار ظریف و حساس است چون یک کار تخصصی و تجربی است شما رأی قطعی نمی دهید. کودک شما باید خودش به میل خودش موضوع نقاشی را اتنخاب کند.

 

شما نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی کردن باید آزادی کامل داشته باشد. در پایان نقاشی از کودک بخواهید که در مورد تصاویر کشیده شده برای شما حرف بزند. این گونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی کودک کمک می کند. کودکان را به کشیدن تشویق کنید اما آنها را مجبور نکنید که همین الان برای شما نقاشی بکشند.

ادامــــه دارد ...

 

 

 نقاشی کودکان  و مفاهیم آن

۱- شکـــل آدم

کودک وقتیکه شکل آدمی را می کشد، قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که ازبدن و تمایلاتش داردبیان میکند،درواقع بین بعضی خطوط آدمک نقاسی شده و خصوصیات روانی وجسمی کودکی که آن را کشیده ارتباطهای مشخصی وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد.اگر برعکس آدمک مثلا در اندازه ای خیلی کوچک و یا در گوشه ای از کاغذ کشیده شده باشد به معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین تر میداند.

 

اگراین کم بها دادن به خود درچندین نقاشی کودک ادامه پیدا کرده باشد نشانگـــر خجالتــی بودن اوست که ممکن است تا حد تمایل به ناپدید شدن نیزپیش برود .درنقاشی فقدان دست و بازو نیزعلامت کم بهادادن به خود و عدم امنیت است زیرا دست و بازو که درنقاشی کشیده نشده اند ، همان وسایلی هستند که امکان عمل درمحیط پیرامون کودک را فراهم می آورند.

 

کودکانی که خود را بالاتر از بقیه می دانند، آدمکهایی با اندازه های بزرگ رسم می کنند. این نوع نقاشی مخصوص کودکانی است که اختلال دماغی دارند و یا بطور معمول کودکانی هستند زودرنج و حساس که همیشه فکرمی کنند موردظلم و ستم قرارگرفته اند. وجود این نوع آدمکهای بزرگ درنقاشی کودکان آنها را در قضاوتهایشان آشتی ناپذیر و سخت جلوه می دهد. بنابراین شکل ساده یک آدمک خواه تنها و در میان مجموعه ای ازچیزهای دیگر بیان کننده مشخصات جالبی ازشخصیت کودک است دراینگونه نقاشیها، کودک خود رابا آدمکی که نقاشی کرده شبیه می داند به همین دلیل ماشوور نقاشی آدمک را به عنوان آزمایش برون افکنی مورداستفاده قرار داده است.

 

روش ماشوور به این ترتیب است که از کودک می خواهد پشت سرهم دوشخص را که دومی از نظر جنسیت مخالف اولی باشد ترسیم کند. این دانشمند عقیده دارد که شخص اولی خود کمک وشخص دومی دیگران رانشان می دهد. بــررسی و مطالعه ماشوور به طور کلی درمورد نمادهای اندام و از نظر فرعی برجزییات لباس و پوشاک انجام می گیرد او به بررسی شکل و ساخت در نقاشی (اندازه، ترکیبات، خط) که کمتر درمعرض تغییرات است وشالوده سبک نقاشی را در بر می گیرد، اهمیت وافری می دهد. در زیر بطور خلاصه نمادهای اصلی اندام ها را نام می بریم:

 

۱. ســـــــــر :

معرف مــرکز شخصیت وقدرت فکـری و هوشی وعامل اصلی کنترل فشارهای درونی است.کودکان همیشه سرهای بزرگ ترسیم می کنند ولــی اگر سر زیاد بزرگ باشد نشانگر آن است که من کودک بیش از حد طبیعی است.

۲. صـــــورت :

چون بسیاراهمیت دارد اغلب تنهـا کشیده می شود کودکان پرخاشگر جزییات آن را به حد اغراق آمیـــزی بزرگ ترسیم می کنند،درحالیکه کودکان خجالتی جزییات را از نظر می اندازند و فقط دایــره صورت راترسیم می کنند وبه ندرت صورتی را از نیمرخ می کشند.

۳. دهــــــان ودندانهـــــا :

ممکن است معنی نیاز به مواد خوراکی رانمایان سازد و هم به معنی پرخاشگری ویا در ارتباط با مسائل جنسی است.لبهاکه بسته باشند نشان دهنده تنش و فشار است و چانه نماد قـــــدرت مـــردانگی است.

۴. چشمهـــــــــا :

دنیای درون نقاش و اجتماعی بودن او را نشان می دهند . کودکان خود ستا، چشمها را با حالتهای درنده و وحشی میکشند، چون چشمها ارزش زیبایی نیز دارند بنابراین دخترها و دوستداران هم جنس خود چشمها را خیلی بزرگ می کشند. 

۵. بینــــــی :

دربعضی مواقع ممکن است نشان دهنده مشکلات جنسی باشد. 

۶. دستـــــها و بازوهـــــا :

که دردوران اولیه زندگی کودک برای شناخت محیط اطراف زیادبکار می رود ،درمرحله بعـدی به عنــوان پیشرفت من و سازگــاری اجتماعی بکار می آید .کــودکان ضعیف و درون گـــرا اغلب برای آدمک پا نمی گذارند و یا او را به حالت نشسته نقاشی می کنند. 

۷. بالاتنــــــه :

اگر باریک ولاغر کشیده شود مشخص کننده این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا ازچاق شدن و بزرگ شدن می ترسد ، درمواردی دیگر، بالا تنه لاغرممکن است نشان دهنده ضعف جسمانی واقعی باشد. 

۸. سایـــــــه زدن :

دربعضی قسمتهـای بدن همیشــه نشانه آن است که مسائل ومشکلاتــی در قسمتهای سایه زده وجود دارد.

 

از بررسی تقاشی کودکانی که آدمک را کشیده اند میتوان اطلاعاتی را درمورد تصــوری که کودک از بدن خوددارد،به دست آورد.در این مــورد باید جزئیات مختلف اندام هایـی را که کـــودک بیشتر مورد اهمیت قرار داده و یا بکلی فراموش کرده بررسی کرد. اگر کودک از نقص جسمانی رنج میبرد عضــوی که دارای این نقصیه است بطور واضح مشخص میشود. مثلا کودک ناشنوا، همیشه گوش را بطور واضح و درست و با دقت ترسیم میکند.

 

با ظاهر شدن ســــن بلوغ نقاشی پیکر آدمکها کم کم فرق می کند و نقاشیهای نـــوجوانان در اندازه های جدید (کوچکترشدن سرورشد شانه ها) و نیز با سلیقه تر شدن جزئیات لباس پیکرآدمک هانمایان می شود.عده ای از کودکان برای آدمکها اندام های تناسلی نیز میکشند ولی عده ای دیگر برعکس کاملا ازکشیدن آدمکهایــی با این مشخصات خودداری می کنند و آدمکهایی به شکل بچه های کوچک و نوزادان ترسیم می کنند.

 

نشان دادن حرکت در نقاشـی معرف هوش کودک است ، ولی نقاشیهایی که درآن پیکر انسان نمایانده شود دارای معنی عاطفی نیزهست و امنیت و ســازگاری اجتماعی کودک را نشان می دهد. پیکرهای صاف و خشک معمولا توسط کوچکترها یا بچه های خجالتی و پرخاشگر که برای ارتباط با دیگران با مشکل روبرو می شوند، کشیده می شود. بچه های محزون وضعیت آدمکهایی کـاملا دقیق می کشند و تناسب اندام های مختلف را کاملا رعایت میکنند و کودکانی که دارای تخیلات پرحاصلی هستند و توجه زیادی به بدن خود دارند اندام های مختلف آدمک را به حالتی زنده و شــاد ترسیم می کنند.در نقاشیهایی که فرد مورد نظر در حال انجام کاری است اغلب قسمتی از بدن که آن کار را انجام می دهد، بیشتر مورد توجه کودک واقع می شود و دیگر قسمتها کم اهمیت نشان داده می شود.

 

۲- نقاشــی گـــروهــی از بچه های هــم سن و سـال

یکی از انواع نقاشیهای آدمک جهت بررسی شخصیت و سازگاری کودک تصویریست که کودک ازخود و کودکان هم سن و سال خود را با هم می کشد. بیشتر اوقات گروه بچه ها در حال بازی کردن نشان داده می شوند زمانی که کودک این نوع نقاشی را می کشد ،خواهی نخواهی موقعیت واقعی خود و نیز ارتباط خودبا دیگران را درگروه مشخص می کند. اگر کودک در میان گروه و یا درکنار آنها کشیده شده باشد معانی مختلفی پیدا می کند، ناسازگارها اغلب درمحدوده خارجی گروه و یا به طور تنها کشیده می شوند. و آنهایی که سازگارند درون گروه قرار دارند.

 

۳- نقاشـــی خــواب و رویــا

کودکی که شخصــی را درحال انجام کاری ویا درمحیط خاصی رسم می کند،درواقع به نوعی تمایلات خود را ارضا می کندیا موقعیتهایی راکه باعث هراس او شده ، به صورت نقاشی بیرون می ریزد.

 

کودک خودش نمـی داند که تمایـلات و ترسهایش را بدین وسیله بیـرون می ریزد ولــی او درست مانند مواقعــی که بازی می کند با تصور موقعیتهای تعارضی خود درواقع مشکل خود را از فشار درونی و عاطفی آزاد می کند کودک درنقاشی خود بطور دلخواه و اختیاری باروشی خاص و شگفت انگیز چیزهایی را در نقاشیهای خود نشان مــی دهد که دوست دارد یا مــورد علاقه اوست و یا از آن می ترسد، ولی غالبا وقتیکه دلهره او زیاد باشد یا هنگامی که احساس گناه می کند از شخصیت های حکایتها و قصه هایی که می شناسد استفاده می کند. مثلا کشیدن شکل پادشاه به عنوان پدر مطلوب و ملکه مادر مطلوب و جادوگر مادر بد و شاهزاده خودش که باشاهزاده جنس مخالف ازدواج می کند و شخصیت های دیگری مثل فضانورد وکاراگاه ودزد و غیره .....

 

نقاشی خواب و رویا ممکن است ترسها و تمایلات کودک را ظاهر سازد مثلا تمایل به قدرت که سرچشمه آن در احساسات خود کوچک بینی کودک نسبت به بزرگترهاست باخواب و رویا براحتی بیان می شود.

 

بعضی از کودکان در رویا،خود را در حال پرواز میبینند که بر بال پرنده و یا شتر بالداری درآسمان آبی به پرواز درآمده اند و یا کودکان کوچکتر در رقابت با برادر بزرگتر خود مثلا در یک مسابقه دو نفرات اول شده انددر حالیکه برادر بزرگتر نفر آخر شده است.در نقاشیهایی که ازخواب و رویا کشیده میشود همیشه دشمن که نیروی شیطانی است به اندازه های بزرگ ترسیم میشود. نیروی شیطانی اغلب به صورت اژدها نشان داده میشود.

 

۴- خــــانــه

درنقاشیهای کودکان خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده می شود. معمولا کــودک خانه معمولی و پیش پا افتاده ترسیم می کند، ولی ضمن بالارفتن سن کودک ساختمان خانه نیز تکامل می یابد. در شروع کار معمولا خانه به صورت یک مـربع که بر بالای آن یک مثلث قراردارد، و سپس دیوارهای اطراف خانه کشیده می شود و کم کم یک پرسپکتیو درست.

 منبــــــــــع: www.iranartnews.com

روانشناسی کودک

 

 تربیت کـودک از تولـد تا نوجوانــی

تربیت بچه ها وظیفه ای برای والدین است و همه آنها می خواهند به خوبی از عهده این کار برآیند. یکی از بزرگترین نگرانی های والدین این است که فکر می کنند فرزندشان دارد بد بار می آید، چون اصلاً به حرف آنها گوش نمی کند و هر کاری خودش دوست دارد انجام می دهد. در واقع این سئوال مشترک بیشتر والدین است که می خواهند بدانند: اگر من به فرزندم اجازه بدهم که هرکاری خواست انجام بدهد، بد تربیت می شود؟ و اغلب دوستان و خویشاوندان شما جواب می دهند: اگر هر وقت کودک شما گریه می کند، به سراغ او بروید، قطعاً بی ادب خواهد شد! اما تربیت غلط واقعاً به چه معناست؟ بیشتر مردم عقیده دارند بچه هایی که خودخواه، بی ملاحظه، سهل انگار هستند و هر لحظه درخواست جدیدی دارند، بچه های بی ادبی هستند.

 

در اینجا می خواهیم به این موارد اشاره کنیم که چطور فرزندانمان را تشویق کنیم به جای این که خودخواه باشند، اعتمادبه نفس داشته باشند؛ به جای اینکه همیشه ما آنها را تحت کنترل قرار دهیم، با ما همکاری کنند و به جای این که همیشه چیزی از ما بخواهند، کمی ملاحظه کار باشند. بیشتر مردم عقیده دارند توجه نشان دادن سریع به کودکی که گریه می کند، او را به گریه بیشتر تشویق می کند، در واقع این یک باور قدیمی است. البته گریه کودکان همیشه دلیل خاصی دارد.کودکان نمی توانند وقتی گرسنه می شوند خودشان غذا بخورند و یا وقتی درد دارند خود را آرام سازند، آنها به کمک والدین خود نیازمندند؛  بنابراین با گریه کردن به آنها اعلام می دارند که به کمکشان نیاز دارند. شما نمی توانید گریه کردن کودکان را عاملی برای بد بارآمدن آنها بدانید، بلکه  توجه سریع نشان دادن به کودکان به آنها احساس آرامش می دهد.

 

گاهی والدین فکر می کنند فرزندان آنها رفتار غیرطبیعی و نامناسبی دارند، درحالی که رفتار کودکان با توجه به سن آنها باید مدنظر قرار گیرد، برای مثال رفتار کودک که اسباب بازیهایش را به اطـــراف پرت می کند، غیرطبیعی نیست. این کار ممکن است ما را عصبانی کند و برای ما خوشایند نباشد، اما بدان معنی نیست که کودک بی ادب شده است. برای کودک در فاصله سنی 14 تا 20 ماهگی تنها نه گفتن و یا سر او فریاد کشیدن کافی نیست.

 

بدین گونه ارتباطی میان شما و او ایجاد نمی شود. گاه نه گفتن شما باید با نگاه خشمگینانه یا چهره عصبانی همراه باشد. در واقع ارتباط غیرکلامی بسیار مهم است. بسیاری از مشکلات از ناحیه کودکانی ایجاد می شود که نمی دانند چه رفتاری مناسب است. پدرومادر محدودیت های آنها را کاملاً مشخص نمی کنند و یا قواعد و مقررات را آن طور که باید به کودک انتقال نمی دهند و یا به صورت ناخودآگاه چنان محدودیت های زیادی قائل می شوند که کودک می بیند بخش اعظم رفتارش مورد سرزنش قرار دارد و در این شرایط بسیار طبیعی است که ناراحت شود.

 

شما هر اندازه فرزندتان را دوست داشته باشید، گه گاه عصبانی می شوید و خونسردی خود را از دست می دهید. در واقع کودکان در عصبانی کردن پدرومادر خود استادند، ولی شما نباید آرامش خود را ازدست بدهید و زود از کوره دربروید، بلکه باید با رفتاری صحیح کودک را به انجام کارهای درست ترغیب سازید.

 

آمــــوختن نظــم و تــــرتیب اولیــــه

بدون تردید بـــزرگترین مشکل والدین با کودکان نوپا، وادار کردن آنها به همکاری و تشریک مساعی است. وقتی کودکان شیطنت می کنند، شما چه کار می کنید و چگونه به آنها می گویید که نباید بچه های کوچکتر را کتک بزنند. بچه ها باید بتوانند حدو حدود خود را تشخیص بدهند و بدانند که محدودیت هایی در کار است و نباید سر دیگران داد بکشند، به آنها ناسزا بگویند و هــر کاری بخواهند انجام دهند. شما برای این که در این راه کودک خود را کمک کنید نباید حتماً با داد و بیداد، خشـــونت و یا کتک او را ادب کنید؛ بلکه معنای واقعـــی ادب کردن ، آمــــوختن و درس دادن است؛ یعنی این که به فـــرزند خود بیاموزید راه بهتری انتخاب کند.

 

ایجـــاد اعتمــــاد

تربیت کودک از روز تولد او شروع می شود. رابطه عاطفی و سرشار از عشق و محبت با کودک است که به ما امکان می دهد او را در جهترفتار معقول هدایت کنیم. شما وقتی نیازهای اولیه کودکان رابرآورده می سازید، اعتماد و اطمینانی برای آنان ایجاد می کنید؛ رابطه ای مبتنی بر اعتماد و اطمینان که کودک را به این نتیجه می رساند که شما صلاح او را می خواهید. در واقع پدرومادر به سه طریق می توانند به فرزندان خود آموزش دهند:

 

۱. پــرت کردن حواس کــودک:  

شما می توانید حواس کودک را از کاری که می کند پرت کنید. مثلاً اگر او ابراز ناراحتی می کند، می توانید او را در آغوش بکشید و از اتاق بیرون ببرید و یا می توانید به اویک اسباب بازی بدهید. بچه ها خیلی زود فراموش می کنند که چه می کردند و خیلی زود به شادی دوباره می رسند. به این صورت شما می توانید با پرت کردن حواس کودک، مانع رفتار قبلی او شوید.

 

۲. هدایت دوبـاره :

برای پرت کردن حواس کودکان نوپا از این روش استفاده کنید.از آنجا که کودک هنوز از توان و مهارت کلامی مطلوب برخوردارنیست، باید آنها را هدایت کنید. البته نه این که آنها را متوقف سازید، بلکه در جهت کار آنها حرکت کنید. مثلاً فرض کنید کودک شما دستش را به سمت ظرف شیرینی دراز می کند و جیغ می کشد. اگر شما نمی خواهید به او شیرینی بدهید، می توانید خوردنی دیگری به او بدهید که از آن استقبال کند. با این رفتار شما در واقع به او می گویید: می دانم که گرسنه ای، می توانم کمکت کنم، اما نمی توانم دقیقاً آن چیزی را که می خواهی به تو بدهم .

 

۳. گفتگــوی آمـــوزنده :

از دوران طفولیت تا زمانی که کودک به مدرسه می رود، مهارت های فکری و جسمانی او افزایش می یابد و زمانی فرا می رسد که کودکان دقیقاً می دانند چه می خواهند و حاضر نیستند که به راحتی از خواسته هایشان بگذرند. ما باید به آنها بیاموزیم چگونه از چیزی که به نفعشان نیست، دست بکشند و رفتارشان را تغییر دهند و نظم و انضباط را نیز رعایت کنند. هنگام طفولیت، وقتی فرزندمان گریه می کند، بلافاصله بغلش می کنیم و خواسته هایش را برآورده می سازیم، اما وقتی کودکان بزرگتر می شوند، باید به آنها یاد بدهیم که رفتارشان را کنترل کنند.

 

لحـــــن قاطــع امــــا با محبـت

شما باید به فرزند خود کمک کنید تا خواسته ها و نیازهایش را بشناسد و به گونه ای صحیح خواسته های خود را برآورده سازد. آموختن انضباط برای راحتی پدرومادرو یا حفظ آرامش نیست، هرچند به این امر نیز کمک می کند. هدف این است، که مهارت های فرزندتان را افزایش دهید.

 

اصــلاح اشتباهـــات

اشتباه کردن بخشی از زندگی است و شما یکی از بزرگترین کمک هایی که می توانید به فرزندتان بکنید، این است که به او بگویید می تواند اشتباه کند و اشکالی ندارد، به شرط آنکه در مقام اصلاح اشتباهش برآید.

 

به رفتار خـــودتان تــوجه کنیـد

گاهی اوقات لازم است ابتدا مشکلی را که در وجود خودمان است، برطرف کنیم.اگر ما برای حل مشکل فرزندمان او را کتک می زنیم، نمی توانیم از او انتظار داشته باشیم که برای رسیدن به خواسته خود سایر بچه ها را کتک نزند!

 

توجه کم مــی تواند باعث بـــدرفتاری در کودکــان شــــود

این درست است که بچه ها گاهی رفتار بسیار ناخوشایندی دارند، زیرا آنها هنوز مهارت های خود را توسعه نداده اند، و نمی توانند ارتباط درستی با بزرگترها برقرار کنند، ولی در این خصوص ممکن است خود والدین نیز مقصر باشند، بدین صورت که بی توجهی والدین به فرزندان خود، گاه سبب بروز رفتار نادرست کودکان است. کودکانی که والدین شان به آنها توجه کافی ندارند، سعی می کنند با بدرفتاری، توجه والدین را به خود جلب کنند.

 

برای مثال، جیغ و داد راه می اندازند، اشیا را به اطراف پرت می کنند و… این رفتار ممکن است برای والدین قابل قبول نباشد، زیرا کودکان می خواهند توجه آنها را به خود جلب کنند، حتی اگر این جلب توجه به قیمت ایجاد عصبانیت برای والدینشان باشد. در واقع، حتی اگر والدین با کودکان خود با عصبانیت نیز رفتار کنند، بهتر از آن است که هیچ توجهی به آنان نداشته باشند. اگر شما در باره نحوه تربیت کودک خود نگران هستید، می توانید به سوالات زیر پاسخ دهید:

 

۱ـ آیا شما تا به حال به کودک خود گفته اید که دقیقاَ چه کارهایی را باید انجام دهد و چه کارهایی را نباید انجام دهد؟

۲ـ آیا وقتی فرزندتان کار خوبی انجام می دهد او را تشویق می کنید؟

۳ـ آیا وقت کافی به کودک خود اختصاص می دهید؟

 

والدینی که بیشتر به رفتار بد فرزندان خود توجه می کنند، باید سعی کنند که رفتار خوب آنان را نیز در نظر بگیرند و آنها را تشویق کنند، برای مثال وقتی فرزندتان به خواندن کتاب توجه نشان می دهد، او را تحسین کنید و به او بگویید: آفرین! چقدر خوب است. که از این کتاب خوشت آمده یا اینکه وقتی کودک از عهده کاری به خوبی برمی آید، بگویید: تو پشتکار خوبی داری و یا وقتی اسباب بازی هایش را مرتب می کند او را تشویق کنید.

 

توجه زیاد نتیجه منفــــی دارد

بعضی اوقات رفتار غلط کودکان در نتیجه توجه زیاد والدین به آنهاست. برای مثال، کودکان در سنین پیش دبستانی خودشان می توانند لباس هایشان را عوض کنند، موهایشان را شانه بزنند و یا اسباب بازی های خود را مرتب کنند. انجام این کارها باعث رشد استقلال در کودکان می شود و بدین ترتیب آنها احساس می کنند که می توانند از عهده انجام وظایف خود برآیند. در واقع، والدینی که بیش از حد در انجام کارهای فرزندانشان به آنها کمک می کنند، مانع پرورش حس استقلال کودک می شوند و بدین ترتیب فرزندان نیز یاد می گیرند که هر روز درخواست تازه ای از والدین خود داشته باشند، درحالی که والدین آگاه به فرزندانشان یاد می دهند که انجام وظایف شان را به عهده بگیرند.

 

اختیار دادن بیش از حد به کودک می تواند باعث بدرفتاری او شود.
برخی از والدین به کودک اجازه می دهند هرکاری می خواهد انجام دهد، به این علت که:
گاهی والدین برای جلوگیری از دعوا و نزاع اینگونه رفتار می کنند،عده ای هم عقیده دارند فرزندانشان به هیچوجه نباید ناراحت شوند،زیرا گمان میکنند که کودکان ناراحت به معنای والدین ناآگاه هستند و عده ای دیگر نیز از این واهمه دارند که اگر فرزندان خود را بیازارند،آنها دیگر علاقه ای به والدین خود نخواهندداشت؛درحالیکه کودکان بوجود محدودیت وقانونمندی در امور نیاز دارند.

 

والدین خـوب نحـــــوه رفتار صحیح با کـودک را می دانند والدین آگاه می دانند در هر سنی باید چه توقعی از فرزند خود داشته باشند، تا چه اندازه در انجام کارها به او کمک کنند، چطور به او توجه کنند، چگونه رفتار قانونمند را به او بیاموزند و تا چه میزان برای او ،محدودیت قائل شوند. ممکن است شما در انجام این امور دچار خطاشوید، ولی آنچه مهم است این است که به اشتباه خود پی ببرید و درصدد اصلاح آن برآیید.شما باید نسبت به فرزند خود صبور باشید،در واقع با رعایت این نکات شما به کودک خود کمک می کنید تا فردی خوش خلق، مسئول و مستقل بار بیاید.

 

والدین قاطـــــع
والدین قاطع و سخت گیر اغلب کـــودکانی انعطاف پذیر دارند، زیرا رفتار این گونه والدین، با وجود خشونت، قابل پیش بینی است؛ بنابراین فرزندانشان دقیقاً می دانند که باید از چه قوانینی پیروی کنند و چگـــونه خود را با رفتار آنها تطبیق دهند تا دچار دردسر نشوند، در نتیجه این دسته از کودکان به ندرت تنبیه می شـــوند، به علاوه آنها می دانند که برای والدین شان مهـــم هستند و پدر و مادر به آنها عشق مـــی ورزند، چون آنها این نکته را به فـــرزندانشان نشان مــی دهند. در نتیجه در کنار قـــوانین خشک، محبت بی قید و شرط هم وجود دارد.

 

والـدیـن مستـبــــــــد والدین مستبد تقریبا همیشه در برخورد با فرزندان خودعصبانی هستند.خیلی اوقات عصبانیت آنها هیچ ربطی به رفتار کودکان ندارد و اغلب تنشهای خود را با تنبیه و تحقیر فرزندانشان آرام میسازند. تحقیر و تنبیه بیش از اندازه والدین بر بعضی کودکان تاثیر مخربی دارد و باعث می شود تا آنها ناخودآگاه در آینده همان گونه که به آنان نسبت داده شده است، افرادی شرور و خرابکار شوند. پایه روابط در این خانواده ها براساس اعمال زور و ترس بنا شده است. کودکان فقط باید همان کاری را انجام دهند که به آنها گفته می شود و در غیر این صورت، احتمالاً تنبیه بدنی می شوند.

 

والدیـن سهل گیـــــــــــــر والدین سهل گیر بسیار فراوان اند. این نوع والدین به کودک خود اجازه می دهند هر کاری دوست دارد، انجام دهد و در واقع فکر می کنند با این کار می توانند محبت و علاقه خود را به او نشان دهند، درحالی که یکی از موارد مهم در تربیت کودکان این است که آنها با محدودیت ها و قوانین آشنا شوند و پدرومادر نخستین افرادی هستند که باید این قوانین را به فرزندان خود آموزش دهند. کودکان باید یاد بگیرند که اجازه ندارند هر کاری را بخواهند انجام دهند و در واقع آموزش این موارد به کودک از علاقه ما به او چیزی نمی کاهد.

 

قـبـــــول مسئــولیت برای آن که کودک کم کم احساس مسئولیت کند، بهتر است در کارهای خانه از او کمک بخواهید، به این ترتیب او یاد می گیرد که به عنوان عضوی از خانواده باید کارهایی انجام دهد و مسئولیت بسیاری از امور را برعهده گیرد. افرادی که در کودکی و نوجوانی کارهای خانه را با رضایت کامل و به خوبی انجام می دهند، در بزرگسالی نیز می توانند به خوبی از عهده مسئولیت های خودبرآیند.


شما می توانید از 18 ماهگی تا 2 سالگی وظایف سبکی را به عهده فرزند خود قرار دهید و به او آموزش دهید چگونه کارهای شخصی خود را انجام دهد. مثلاً در 3 سالگی می تواند همیشه در چیدن میز به شما کمک کند. سعی کنید به تدریج مسئولیت های او را اضافه کنید و در موقع لزوم به او خاطر نشان سازید که باید چه کار کند و اگر درست کارش را انجام دهد تشویقش کنید.

 

کــــــــــــلام آخـــــــــــــــــــــــر شما باید علاوه بر آن که کودکان خود را ملزم به رعایت قوانین و مقررات می کنید به آنها آزادی عمل دهید تا عزت نفس بیابند و بتوانند خود را باور کنند. بدین ترتیب کودکان می توانند جنبه های منحصر به فرد خود را درک کنند و به امکانات بالقوه خود برسند. کودکان باید اجازه داشته باشند اشتباه کنند، اما در مقام اصلاح خود برآیند و از اشتباهاتشان درس بگیرند تا به موفقیت بیشتری برسند. شما باید بتوانید بهترین مربی برای فرزندان خود باشید، زیرا آنها به والدینی احتیاج دارند که بیشترین تلاش خود را می کنند و مسئولیت اشتباهاتشان را نیز می پذیرند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد