خرد

هـمکاران محترم و دانش آموزان عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.امید است،که ما را در این مسیر یاری کنید.ضمنا پذیرای انتقادات و پیشن

خرد

هـمکاران محترم و دانش آموزان عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.امید است،که ما را در این مسیر یاری کنید.ضمنا پذیرای انتقادات و پیشن

شخصیت

شخصیت

حسین، از کوچکی هم بچه آرامی بود.

احسان، آخ آخ! نگو! هنوز چهار سالش تموم نشده بود که از دیوار راست بالا می رفت. از پیشونیش پیدا بود که آدم شرّیه.

علی، چقدر شاد و خوش مشربه! عجیبه، هنوز هم مثل دوران مدرسه، همه رو می خندونه و با همه جوره.

این جملات را بارها در مکالمات روزمره می شنویم و حتی در متون قدیمی هم دیده ایم که نوشته اند با فلانی صحبت نکن او «دَمَوی» مزاج است یا از او نخواه که این همه مطلب را به خاطر بسپارد او «بلغمی» مزاج است.

به اعتقاد شما آیا بخشی از خوی و خصلتهای ما ارثی و تغییرناپذیر است؟ آیا افرادی که از دوران کوچکی سر به زیر و گوشه گیر هستند، تا آخر عمر، این ویژگی را حفظ خواهند کرد؟

شاید شما هم با این مسئله برخورد داشته اید. دوستی را بعد از سالها دیده اید، حالا سر و وضعی برای خودش به هم زده است. ابتدا که با او برخورد می کنید و با احترام و رعایت بعضی آداب اجتماعی به او نزدیک می شوید، فکر می کنید که حتماً آدم مهمی شده، مخصوصاً که تحصیلات بالایی هم دارد؛ امّا بعد از مدتی رفاقت و نزدیکی متوجه می شوید که هنوز بسیاری از ویژگیهای سابق را می توان در او یافت. اگر پا روی دمش بگذاری عصبانی و پرخاشگر است؛ ولی در شرایط عادی بسیار خوشرو و اهل بگو بخند است و تقریباً همان امیرآقای دوست داشتنی چند سال پیش.

حال سؤال اینجاست که آیا این مطالب، زیربنای علمی هم دارد یا خیر؟ آیا شخصیت ما و منش ما، از یک الگوی ثابت، پیروی می کند؟

برای پاسخ گفتن به این سؤال، چند صفحه ای از کتابهای روانشناسی را ورق می زنیم.

این مسئله از دهها سال پیش در روانشناسی مطرح بوده است و تحت عنوان روانشناسی شخصیت مورد بررسی قرار می گرفته است.

روانشناسی شخصیت

درک مسأله شخصیت، هدف نهایی و پیچیده ترین دستاورد روانشناسی است. شخصیت به یک معنا تمام روانشناسی را در برمی گیرد.(1)

از زمانهای قدیم برای گریز از فراوانیِ تقریباً بی پایان ویژگیهای فردی، تلاش کرده اند تا این تکثّر را با تعداد محدودی از ریختهای شخصیتی معین، همانند سازند. نظام چهار مزاج بقراط، قدیمی ترین و مشهورترین نمونه آن است.

در سال 1921م، کِرِچْمِر(2)

نظریه خود مبنی بر «ساخت بدن و خُلق و خوی» را انتشار داد. کرچمر افراد را به چند ریخت تقسیم کرد، مانند: تنه گسترده ها، تنه کشیده ها، چهارشانه ها، بی قواره ها و بدون ریختها.

و هر کدام از این ریختها نیز صفاتی مخصوص به خود دارند؛ مثلاً گروه اول، افرادی خوشْ مشرب، اهل صحبت و ارتباط با دیگران، و امّا تنه کشیده ها تقریباً اوصاف مخالف تنه گسترده ها را دارند.

از این پس آزمایشهای شخصیت پژوهی روند علمی به خود می گیرند. شلدن (3)

در سال 1927م، به بررسی ترکیب کننده های اساسی که در شکل دهی به سطوح مختلف شخصیت شرکت دارند پرداخت.(4)

شرلی (5)

در سال 1931م، در یک بررسی طولی دو سال اول زندگی تعدادی نوزاد را مورد ارزیابی قرار داد. او متوجه شد هر کدام از این کودکان رگه هایی شخصیتی دارند که تقریباً ثابت است. هفده سال بعد، نیلون (6)

پانزده تن از کودکان شرلی را پیدا کرد و تحت مطالعه قرار داد و مطالعات خودش را با مطالعات شرلی مقایسه کرد. او متوجه شد بسیاری از ویژگیهای فردی این کودکان که در زمان او جوانانی رشید بودند، ثابت مانده است.(7)

تحقیقات همچنان ادامه پیدا کرد. کتل،(8)

آلپورت،(9)

آیزِنک،(10)

مک گری،(11)

گُلدبرگ،(12)

و دهها دانشمند دیگر تلاشهای بی وقفه ای را در این مسیر انجام دادند و بعضی از این دانشمندان برای ارزیابی شخصیت، پرسشنامه هایی نیز ساختند.

نظریه ها و شیوه های تحلیل شخصیت

دوآن شولتس (13)

یکی از شخصیت پژوههای معاصر در کتاب «نظریه های شخصیت»، یک تقسیم بندی هشتگانه،(14)

از نظریه های مهم ارائه می دهد.(15)

که محدودیت این مقاله ایجاب می کند تنها به بعضی از این نظریات اشاره شود.

لذا با توجه به اهمیت و جایگاه «رویکرد صفات» در میان روانشناسان، این دیدگاه، مورد ارزیابی قرار می گیرد.

رویکرد صفات

این دیدگاه معتقد است که «صفات»، الگوهایی از: اندیشه، عواطف و رفتار را شامل می شود که باعث می شوند افراد با یکدیگر متفاوت باشند و این الگوها در طول زندگی ثابت هستند.(16)

معمولاً رویکرد صفات با نام کتل، آیزنک، آلپورت، گیلفورد، مک گری، کاستا و گلدبرگ همراه است و البته «کَتِل» به خاطر پیشگامی و گستردگی دیدگاهش از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ مخصوصاً با درست کردن تستهایی مثل تست شخصیت شانزده عاملی، تست شخصیت کودکان و... جایگاه کاربردی نیز برای خود و دیدگاهش مهیّا نمود و تأثیر بسیار زیادی بر تحقیقات بعدی شخصیت گذاشت.

ماهیت شخصیت از نگاه کَتِل

او معتقد است که نظریه شخصیت باید هدفش این باشد که رفتار آدمی را در شرایط و اوضاع و احوال مختلف پیش بینی کند. از این رو در تعریف شخصیت می گوید: «شخصیت، چیزی است که اجازه می دهد پیش بینی کنیم شخص در اوضاع و احوال معین، چه رفتاری خواهد داشت».

اجزای تشکیل دهنده ماهیت شخصیت

الف . صفت یا خصلت:(17)

صفات به اعتباری یا «عام» هستند یا «خاص». «صفات عام» صفاتی هستند مشترک میان همه افراد آدمیان یا لااقل میان همه افراد یک جامعه. (مثل حس نوع دوستی). «صفات خاص» صفاتی هستند که اختصاص به یک فرد معین دارند و به آن صورت در افراد دیگر دیده نمی شوند (مثل صفت بخشش در حاتم طایی).

در تقسیم دیگری کتل، صفات را به «صفات سطحی» و «صفات عمقی» تقسیم می کند. «صفات سطحی» به راحتی قابل تشخیص هستند. دوام آنها نیز کم است (مثل خشمگین شدن و شاد شدن»؛ امّا «صفات عمقی» موجبات واقعی رفتار و سرچمشه صفات سطحی هستند، با دوام اند و شناخت آنها برای مطالعه شخصیت ضروری است.(مثل درونگرایی و برون گرایی، پایداری هیجانی و...).

ب . اِرگ:(18)

صفاتی که غریزی و به شیوه وراثت به شخص منتقل می شود؛ مثل میل جنسی، تأیید وجود خویشتن، ترس، نیاز به حمایت والدین، روح اجتماعی، سازندگی و...

ج . مِتا اِرگ:(19)

صفاتی است که در تعامل با

محیط در فرد به وجود می آیند و کتل، سرآمد این ویژگیها را صفات عاطفی هر شخص می داند که در تعامل با محیط شکل می گیرند و جنبه انگیزشی نیز دارند، مثل علاقه به شغل، علاقه به ورزش، عواطف خانوادگی، حس وطن پرستی و... .

د . خود(20)

و آگاهی به خود: خود از دو بخش «خودِ واقعی» و «خودِ آرمانی و خیالی» تشکیل می شود. خود واقعی همان خودی است که شخص، احساس می کند هست، و خود آرمانی آن خودی است که شخص، آرزو دارد باشد. لذا رشد شخصیت از دیدگاه کتل: «حرکت از سوی خود واقعی به سوی خود آرمانی است».

ه . معادله تشخیص:(21)

کتل می کوشد صفات عمقی را مشخص سازد و وسیله اندازه گیری آنها را در قالب یک فرمول ریاضی بریزد؛ مثلاً می گوید فلان رفتار یا عمل، مساوی است یا فلان صفات عمقی به اضافه فلان صفات سطحی یا محیطی.(22)

سنجش شخصیت

تحقیقات کتل در مراحل عملی به تهیه تستهایی برای سنجش شخصیت منجر شد که مشهورترین آن، تست «شانزده عاملی» محسوب می شود که عوامل مهم شخصیت هر فرد را مشخص می کند، مثل برونگرایی (در مقابل درونگرایی)، اَدواری خویی (در مقابل گسیخته خویی)، هوش عمومی (در مقابل نارسایی عقلی)، سلطه گری (در مقابل اطاعت پذیری)، خلق استوار (در قابل خلق نارس و وابسته) و ...

بسیاری از روانشناسان از تست کتل برای ارزیابی شخصیت، استفاده می کنند.

تحقیقات جدید

رویکرد صفات در بین جامعه محققین جایگاه مهمی دارد و در سالهای اخیر، تحقیقات ارزنده ای را به خود اختصاص داده است؛ مخصوصاً با استفاده از خدمات رایانه ای، تحلیل عاملها بسیار دقیق تر شده و همین امر، باعث شده است نظریات جدید مثل نظریه کاستا(23)

و مک گری و نظریه گلدبرگ به عنوان دو دیدگاه مهم مورد توجه روانشناسان جهان قرار گیرد.

کاستا و مک گری تست (آزمون) پنج عاملی را طراحی کردند، آنها معتقدند صفات اصلی مشخص کننده شخصیت، این عوامل هستند:

1 . برونگرایی - درونگرایی (24)

2 . تضادورزی - توافق (25)

3 . سردرگمی - وظیفه شناسی (26)

4 . ثبات هیجانی - روانْ رنجوری (27)

5 . گشودگی به تجربه - عدم گشودگی به تجربه (28)

.

صفات اصلی نمایانگر شخصیّت

برونگرایی: صفتی است برای افراد پرحرف، پرانرژی، اجتماعی، و پر مدعا.

توافق: این صفت برای افرادی است که معمولاً خوشْ طینت، دارای حس همکاری، خوش بین، نوع دوست، مطمئن، متواضع، مصمّم و مهربان اند.

وظیفه شناسی: این اشخاص معمولاً وظیفه شناس، منظم، قابل اعتماد و رفتارهایی جهت دهی شده به سوی هدف دارند.

روانْ رنجوری: افراد مضطرب و مستعد افسردگی و نگرانیهای مفرط که در مقابل آن، افرادی با ثبات هیجانی بالا قرار می گیرند.

گشودگی به تجربه: افرادی با تخیّل قوی، به لحاظ فکری مستقل، و با اندیشه های مختلف که تمایل دارند تا تجربه های جدید کسب کنند.(29)

البته همه افراد با این پنج عامل، سرو کار دارند و می شود نیمرخ شخصیتی آنها را که متشکّل از این پنج عامل است ترسیم کرد.

البته توضیح بیشتر این پنج عامل، خود، مقاله ای مستقل می طلبد. پس نظریه صفات، معتقد است که هر شخص ویژگیهایی دارد. بخشی از این ویژگیها تقریباً در طول عمر هر شخص، روند ثابتی را طی می کنند و کمتر تحت تأثر عوامل محیطی و تربیتی واقع می شوند که این ویژگیها خطوط اصلی شخصیت هر فرد را مشخص می نمایند.

به این ترتیب، این بخش از تحقیقات علمی تأیید کننده انگاره هایی است که ما به طور معمول در زندگی روزمره، آن را تجربه می کنیم که بخشی از این مسائل در ابتدای مقاله آورده شد.

امیدواریم که بتوانیم در شماره های آینده، نظریه های دیگر مربوط به شخصیت را مورد ارزیابی قرار دهیم و تصویری روشن از آنها ارائه نماییم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد